دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
43
3
2010
07
23
ابیات نویافتة منسوب به سنایی
1
26
FA
محبوبه
علی حوری
m.alihoory@yahoo.com
محمّد جعفر
یاحقّی
mgyahaghi@yahoo.co.uk
10.22067/jls.v43i3.9346
حکیم سنایی از معدود شاعران و عارفان مهم و آغازگر زبان فارسی است که آثارش تحوّلی نوین در محتوای شعر فارسی پدید آورد و به مصداق «کالبرق فی الدُّجی و الشّمس فی الضّحی»، روشنگر راه شاعران بزرگی چون عطّار و مولانا شد. اهمّیّت مقام سنایی در ادب و عرفان و جایگاه اشعار او، هنوز چنان که باید باز نموده نشده است. به این منظور در جریان بررسی ابیات سنایی در آثار منثور، ابیاتی از وی در متون نثر سدههای ششم تا نهم پیدا شد که در تصحیحهای مشهور آثار این شاعر بزرگ وجود ندارد. در این مقاله به معرّفی منابع و بررسی چهل و سه بیت استشهادی منسوب به سنایی بر مبنای نوزده متن نثر فارسی کهن پرداخته شده است که به گفتة مؤلّفان آثار و یا به سبب همراهی با دیگر ابیات سنایی، به وی نسبت یافته است و می تواند برای تصحیحهای بعدی آثار سنایی قابل استفاده باشد.
کلیدواژهها: سنایی، ابیات استشهادی، متون نثر، ابیات نویافته
https://jls.um.ac.ir/article_29482.html
https://jls.um.ac.ir/article_29482_24086873ac76bc47cc4ad3ea991fc33c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
43
3
2010
07
23
تحلیل فرمالیستی زبان عرفانی: لوازم و عواقب آن
27
48
FA
میرباقری فرد
میرباقری فرد
a_mir_fard@hotmail.com
مسعود
آلگونه جونقانی
algooneh@yahoo.com
10.22067/jls.v43i3.9347
بررسی زبان عرفان، همواره یکی از پژوهش هایی است که از آغاز تکوین عرفان اسلامی و در سیر تکاملی آن همواره در کانون توجّه محقّقان قرار داشته است. پس از بالندگی نظریّه پردازی در قرن بیستم و پیدایش نظریۀ فرمالیسم، به جهت قدرت تحلیلی و علمی این نظریّه، بسیاری از پژوهشگران به کاربست نظریۀ فرمالیسم در حوزه های مختلف رغبت نشان دادند. امّا از آنجایی که نظریّة فرمالیسم اساساً در پی تبیین ادبیّات و کشف ساز و کارهای برجسته سازی کلام به طور عام است، در این اواخر شاهد به کارگیری این نظریّه در بخشهای مختلف ادبیّات و قلمرو عرفان اسلامی هستیم. کاربست این دیدگاه در حوزۀ عرفان پژوهی چندان دقیق و کارآمد نبوده و به نادیده گرفتن حقایقی منجر شده که در کارایی این دسته از تحقیقات عرفانی خدشه وارد کرده است. این مقاله بر آن است ضمن تبیین خاستگاه فکری این نظریّه و ارایۀ ملزومات تحلیلی آن، کاربست این نظریّه را به طور خاص در حوزۀ عرفان پژوهی نقد و تحلیل کند. روش به کار گرفته شده در این تحلیل، بنا به ضرورت، روش ساختارگرایانه است؛ روشی که ضمن تحلیل جزء به جزء عناصر یا نشانه ها در پی کشف سازوکارهای تألیف عناصر و ساخت گزاره هاست.
کلیدواژهها: زبان عرفانی، نظریۀ فرمالیسم، یاکوبسن، تجربه و تعبیر عرفانی، گزاره .
https://jls.um.ac.ir/article_29513.html
https://jls.um.ac.ir/article_29513_6830315d09e2f154ac6b6f2610cdce30.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
43
3
2010
07
23
از «منطق الطّیر» عطّار تا «جاناتان، مرغ دریایی» ریچارد باخ
49
70
FA
Fatemeh
کوپا
koupa@pnu.ac.ir
بهجت السادات
حجازی
hejazi@uk.ac.ir
غضنفری مقدّم
غضنفری مقدّم
sghm_81@yahoo.com
10.22067/jls.v43i3.9348
داستانها، افسانهها و اسطورهها در میان ملل مختلف، مؤلّفههای همانند و مشابهی دارند که میتوان از زوایای متفاوتی آنها را مورد پژوهش قرار داد. جستجوی کمال و نمونة انسان آرمانی از جملۀ این مؤلّفههای مشترک است. منطق الطّیر عطّار نیشابوری یکی از زیباترین آثار سمبولیک شرق در این زمینه است که مورد تأسّی بسیاری از شاعران و نویسندگان جهان قرار گرفته است. ریچارد باخ ـ یکی از نویسندگان آرمان گرای مغرب زمین ـ تقریباً نمونه ای مشابه، یعنی«جاناتان، مرغ دریایی» را ارائه کرده است.با توجّه به فاصلۀ زمانی بسیار بین این دو اثر، این مقایسۀ تطبیقی یک نوع تجزیه و تحلیلِ در زمانی است؛ نه همزمانی. البتّه به لحاظ درون مایۀ عرفانی و پیچیدگیهای داستانی، جاناتان به عظمت منطق الطّیر عطّار نیست. آیا فلسفۀ فکری این نویسنده متأثّر از عرفان شرقی و تفکّر عطّار است؟ ویا همانندیهای این دو اثر ادبی ـ عرفانی، حتّی اگر ریچارد باخ، منطق الطّیر عطّار را ندیده باشد؛ برخاسته از آرمانهای مشترک فطری و ذاتی بین انسانها و کاملاً طبیعی و باور کردنی است؟ این نوشتار تلاشی در جهت پاسخ دادن به این پرسشهاست؛ افزون براینکه مقایسه ای تطبیقی بین دو اثر را در بر دارد.
کلید واژهها: منطق الطّیر، عطّار نیشابوری، جاناتان مرغ دریایی، ریچارد باخ.
https://jls.um.ac.ir/article_29572.html
https://jls.um.ac.ir/article_29572_8aebee14f2fd4c8b952bbee3fc01572f.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
43
3
2010
07
23
چندآوایی و منطق گفتگویی در نگاه مولوی به مسألة جهد و توکّل با تکیه بر داستان شیر ونخچیران
71
94
FA
حسینعلی
قبادی
hghobadi@modares.ac.ir
غلامحسین
غلامحسین زاده
0000-0002-8826-016X
gholamho@modares.ac.ir
Maryam
مشرّف
m-mosharraf@sbu.ac.ir
رامین نیا
رامین نیا
raminnia_maryam@yahoo.com
10.22067/jls.v43i3.9349
مثنوی مولوی، دریای بیکران و پر رمز و راز از جویبارهای مفاهیم ناب است که با هدف ترسیم و تحقّق زندگی مطلوب برای به بار نشستن نهال استعدادهای انسان کمالمند سروده شده است. رازوارگی و رمزگونگی مثنوی تنها در عرصة برخورداری از تجربههای خاصِّ عرفانی و مفاهیم اسرار آمیز الهی نیست که بر مخاطب پدیدار میشود، که شیوه و شگرد مولوی در چگونگی بیان مفاهیم کلامی، فلسفی و عرفانی که بحثهای درازدامنی را سبب گشتهاند، رمز و راز آن را دو چندان کرده است. در این میان، «جهد و توکّل» از آن گونه مفاهیم متقابلی است که مولوی در باب آن، دیدگاه ثابتی ارائه نداده است. برخورد چندگانة مولوی در داستانها و حکایتهایی که به جهد و توکّل اختصاص داده است، جلوهای چندآوایانه بدان بخشیده است. این پژوهش برآن است، دیدگاه مولوی را در باب مسأله جهد و توکّل در داستان شیر و نخچیران از منظر نظریّة چندآوایی و منطق گفتگویی باختین بازکاود. فرضیّة پژوهش بر این امر استوار است که مولوی در داستان مزبور به شیوة چندآوایی به جهدو توکّل نگریسته است. این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی، بر اساس یافتن تقابلهای دوگانی و اصل همزیستی تضادها و روابط گفتگویی آنها که تلفیقی از روش ساختارگرایان در جستجوی تقابلهای دوگانی و عنصر غالب همزیستی تضادها در چندآوایی باختین است، صورت گرفته است.
کلید واژهها: چندآوایی، منطق گفتگویی، مثنوی، مولوی، داستان شیر و نخچیران ، باختین
https://jls.um.ac.ir/article_29605.html
https://jls.um.ac.ir/article_29605_cbef3d48e1c2e9fd72b410e35d0feff9.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
43
3
2010
07
23
تحلیل نمادینگی آتش در اساطیر برمبنای نظریّة همترازی و رویکرد نقد اسطوره ای (با تمرکز بر اساطیر ایران و شاهنامة فردوسی)
95
118
FA
Mahdokht
پورخالقی چترودی
dandritic2001@yahoo.com
فرزاد
قائمی
farzadghaemi@gmail.com
10.22067/jls.v43i3.9354
چکیده
نقد اسطوره ای، یکی از رویکردهای اصلی نقد ادبی معاصر است که بر شالودة یافته های علوم روان شناسی، انسان شناسی و تاریخ تمدّن به وجود آمده، به ویژه بیشترین تأثیرات را از نظریّات یونگ دربارة "ناخودآگاه جمعی" و "کهن الگو"ها پذیرفته است که از روان شناسی او با روان کاوی تحلیلی و از روش تحلیل او از اساطیر، با عنوان «اسطوره شناسی تحلیلی» یاد می کنند. در این جستار، با این رویکرد، به بررسی نمادینگی عنصر آتش پرداخته شده است. فرض ضدیّت جوهری و وحدت نهایی میان عناصر متضاد، نتیجه فرافکنی محتویّات ناخودآگاه در موضوعات بیرونی، در جهت غلبه بر طبیعت است و در این میان، آخشیج آتش صاحب نقشهایی شده است که در اساطیر و ادب جهان و از جمله شاهنامة فردوسی نمود دارد و آنها را می توان در دو بخش تقسیم بندی کرد: در این اساطیر، عنصر آتش- به عنوان آخشیج فرازین و واسطة میان آسمان و زمین- از یک سو، نمادی از ظهور و تجلّی ملکوت معنا در عالم مادّی و مظهری از طبیعت روحانی است و در سویة متقابل خود، مظهری از قهر و خشم و شکوه عالم لاهوت (آتش دوزخ) و مرحلهای هراسناک از سوختن و گداختن است که گذر از آن (آزمون آتش)، مرحلهای از تشرّف و عروج به مقامی بالاتر را درخود نمادینه کرده است.
کلیدواژهها: نقد اسطورهای، کهن الگو، ناخودآگاه جمعی، یونگ، شاهنامه، آتش.
https://jls.um.ac.ir/article_29644.html
https://jls.um.ac.ir/article_29644_74cb22c96b36f5e001f4633d641d1cc1.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
43
3
2010
07
23
بازتاب اسطورة کاوه در داستان کوتاه رجل سیاسی جمالزاده
119
146
FA
خوشحال دستجردی
خوشحال دستجردی
t.khoshhal@yahoo.com
Mohammad
چهارمحالی
mohamad-ch51@yahoo.com
10.22067/jls.v43i3.9355
مقالة حاضر به بازتاب داستان اسطورهای «کاوه و ضحّاک» از شاهنامة فردوسی در داستان کوتاه «رجل سیاسی» از مجموعة یکی بود یکی نبود سیّد محمّد علی جمالزاده می پردازد و همانندیهای این دو داستان در طیِّ آن به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد. در بن مایه داستان «کاوه و ضحّاک» نبرد همیشگی «خیر و شر» نهفته است و چون عالی ترین و ملموس ترین داستان برای این نبرد اسطورهای در نوع حماسه از زبان حکیم فردوسی سروده شده، بارها و بارها در تاریخ ادبیّات ما این داستان در شعر و نثر بازتاب یافته است. با شروع جریان داستان کوتاه، توسّط سیّد محمّد علی جمالزاده در سال1300 بازتاب این اسطوره با زبان طنز دیده میشود. در سیر تبدیل اسطورة حماسی به طنز اجتماعی – سیاسی معاصر از نظریّة «نورتروپ فرای» استفاده شده تا همانندی و تضاد در ساختار روایی «رجل سیاسی» که به تقلید از داستان «کاوه و ضحّاک» صورت گرفته است، تفسیر و تحلیل گردد.
کلید واژهها: کاوه، رجل سیاسی، طنز، داستان کوتاه، اسطوره ، روایت
https://jls.um.ac.ir/article_29668.html
https://jls.um.ac.ir/article_29668_cb6abacc19dad10005c4d62f8181ba77.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
43
3
2010
07
23
سراپا؛ یکی از انواع ادبی غریب فارسی
147
174
FA
سعید
شفیعیون
saeid.shafieioun@gmail.com
10.22067/jls.v43i3.9356
گاه از اعماق واکاوی های تحقیقی در انواع مشهور و رایج ادبیّات فارسی، بعضی انواع غریب ادبی از زیر آوار فراموشی رخ می نمایاند؛ انواعی که در دوره های خاصّی از ادوار گذشته، از رواجی و اقبال شایانی برخوردار بودند. یکی از این انواع ادبی، «سراپا»ست. با بررسی این نوع و پیش زمینه های تاریخی و جغرافیاییاش، میتوان به پارهای از دلایل اصلی محبوبیّت آن ، بویژه در دورة سبک هندی پی برد. در این مجال کوتاه ، لاجرم تمرکز عمدة نگارنده بر یافتن و معرّفی مختصر سراپاها و تحلیل ساختار ادبی و وجوه بلاغی این نوع ادبی است. هرچند به تناسب حال و مقام، اشاره وار از بن مایهها و زمینههای اجتماعی - فرهنگی آنها مثل جنس کاوی وجمال شناسی معشوق هم سخن به میان خواهد آمد.
کلیدواژهها: سراپا، معشوق، نوع ادبی، نظم، نثر، سبک هندی.
https://jls.um.ac.ir/article_29716.html
https://jls.um.ac.ir/article_29716_021a7eeb99277b08233d368b54df3027.pdf