دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
عیّاری و شاطری، در سندی بسیار کُهَن
1
16
FA
محمدرضا
شفیعی کدکنی
دانشگاه تهران
shafiikadkani@yahoo.com
10.22067/jls.v51i1.80533
نثرالدرّ نام کتاب مهمی است از ابوسعد منصوربن حسین آبی که در دهه آغازین سدۀ پنجم هجری نوشته شده است. این کتاب، نوعی سفینه یا آنتولوژی است مشتمل بر هفت فصل در مورد مسائل مختلف که به کار همه صنوف، اعم از دبیران و خطیبان و شاعران و ندیمان و حتی و شاهان و رعایا میآید. فصلِ سوم کتاب، دوازده باب دارد که هر بابی به منزلۀ گزیدهای است از سخنان و حکایات و نوادرِ مربوط به یکی از مشاهیر یا گروهی از طبقات ویژه. نویسنده در باب دوازدهم، از فصل سوم کتاب، به کلام شاطران (شُطّار) میپردازد. این بحث چون تا به حال مورد توجه کسی قرارنگرفته به عنوان یکی از اسناد مهم فتوت قبل از سده هفتم که متون عیاری و فتوت نامه ها زیاد میشود، حائز اهمیت است؛ ازاین رو ترجمۀ آن در ذیل این مقاله آورده میشود. در پایان هم بر اساس همین متن، ویژگیهای عمدۀ عیاران و عیاری که اساساً با رنگ و بوی ایرانی و با خلق و خوی متفاوت و عادت شکن بوده اند، به عنوان نتیجه فهرست شده است.
نثرالدرّ,فتوت,عیاری,شاطران,ایرانشهری
https://jls.um.ac.ir/article_34964.html
https://jls.um.ac.ir/article_34964_75121d7f13c2c8f61d87c3355abea302.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
"هستی– داد" نخستین کتاب پارسی در هستی شناسی
17
25
FA
نصرالله
پورجوادی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
nasrollah.pourjavady@gmail.com
10.22067/jls.v51i1.80532
در این مقاله، سخن بر سر صورت صحیح نام یک کتاب است از ابوالعباس ایرانشهری و آن کتابی است که بر اساس بیان الادیان ابوالمعالی محمد بلخی نام آن را «هستی» دانستهاند. اما پس از جستجو در معنا و مفهوم واژۀ «هستی در زبان و فرهنگ و تلقی فلاسفۀ ایرانی قرون اولیه، باید نام اصلی کتاب «هستی_داد» باشد نه هستی. در پایان هم بهضرورت توجه ایرانیان به زبان فارسی در برابر عربی اشاره شده که بسیاری از متفکرین لازم میدیده اند به این زبان هم، کتابی آسمانی وجود داشته باشد تا براساس موازین و معتقدات تاریخی و اساطیری ایران، مبانی عقیدتی تبیین و تفسیر شود. به همین دلیل کسانی که نمیخواسته اند دینی غیر از اسلام در فضای فرهنگ ایران مطرح باشد، کتاب آسمانی اسلام، یعنی قرآن را در دورۀ سامانی به پارسی برگرداندند.
هستی- داد,ایرانشهری,زبان فارسی,جهانبینی ایرانی,اسلام
https://jls.um.ac.ir/article_34974.html
https://jls.um.ac.ir/article_34974_80be131bd95e8e65e5514d17dca57ff6.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
ممدوحان دقیقی و نگاهی دیگر به تاریخ وفات او
27
35
FA
فتح الله
مجتبائی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
mjtabai@apll.ir
10.22067/jls.v51i1.80528
آگاهی ما از احوال و روزگار ابومنصور دقیقی بسیار اندک است. مطالب آشفته و نادرست عوفی در لبابالالباب و نیز تحریف بیتی از قصیدۀ داغگاه فرخی سیستانی دربارۀ دقیقی، سبب شده است که پژوهشگران و محققان تاریخ ادبیات به بیراهه بروند و تاریخ حیات و روزگار دقیقی را از نیمههای نیمۀ اول قرن چهارم هجری تا نیمه های نیمۀ دوم همان قرن بدانند. علاوه براین، دریافت نادرستی که بر مبنای ابیاتی از فردوسی دربارۀ مرگ دقیقی در اذهان حاصل شده، عاملی اساسی و مؤثر در تخلیطها و آشفتگیهای رویداده دربارۀ تاریخ و روزگار دقیقی است. توجه به اشعار مدحی دقیقی و زمان زندگی ممدوحانش و نیز تعبیر درست بیت فرخی سیستانی با توجه به تصحیح حافظ محمودخان شیرانی، نادرستی تاریخهای داده شده را روشن میسازد. بر این اساس، این مقاله به این نتیجه رسیده است که بهاحتمال بسیار، دقیقی در سالهای 280 تا 285 ق متولد شده و هنگام مرگ (به سال 341 ق) حدود پنجاه تا پنجاهوپنج سال داشته است.
دقیقی طوسی,محمودخان شیرانی,لبابالالباب,شاهنامه,زندگی و مرگ دقیقی
https://jls.um.ac.ir/article_34990.html
https://jls.um.ac.ir/article_34990_bd6b72321e7ae1a699e7d40f693849d1.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
گُرگسار یا کَرگسار؟
37
53
FA
محمّد جعفر
یاحقّی
دانشگاه فردوسی مشهد
mgyahaghi@yahoo.co.uk
10.22067/jls.v51i1.80534
رسمالخط فارسی در دورههایی بهگونهای بوده که در متن شناسی متون کهن در روزگار ما مشکلات و بدخوانیهایی برای متون فارسی پیش آورده است. از آن میان صامت گ در نسخههای خطی در بسیاری از دورهها با یک سرکش به صورت ک نوشته شده است. همین امر هنگام چاپ متون حماسی در خواندن واژههایی مانند کَرگ (کرگدن) مشکلاتی به وجود آورده است؛ به این معنی که در پارهای موارد در متون چاپی ازجمله شاهنامه کلماتی مانند کَرگسار و کَرگساران به صورت گُرگسار و گُرگساران خوانده و معنا شده و درنتیجه گوشهای از فرهنگ گذشته، یعنی وجود اقوامی که در آن سرزمینها زندگی میکردهاند، مکتوم مانده است. در این پژوهش با قراین برون و درونمتنی روشن و پیشنهاد شده است که کلمات گرگسار و گرگساران به عنوان نام شهر، قوم و فرد در شاهنامه باید کَرگسار و کَرگساران خوانده و ضبط شود.
کَرگ,کرگسار,متن شناسی,شاهنامه
https://jls.um.ac.ir/article_35002.html
https://jls.um.ac.ir/article_35002_31b09ddb01e49fd2f242a4240d9fff85.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
قانعی طوسی مقلّدِ کمترشناخته شدۀ فردوسی
55
90
FA
سجاد
آیدنلو
دانشگاه پیام نور ارومیه
aydenloo@gmail.com
10.22067/jls.v51i1.80501
قانعی طوسی احتمالاً میانۀ سالهای (644- 646 ه.ق) کلیلهودمنۀ بهرام شاهی (انشای نصرالله منشی) را در 10548 بیت در قونیّۀ آسیای صغیر و به نام عزّالدین کیکاووس دوم از سلاجقۀ روم به نظم کشیده است. گرچه موضوعِ این منظومۀ تعلیمی- تمثیلی با حماسۀ ملّی ایران متفاوت است قانعی به دلایلی مانندِ: انتخاب وزن شاهنامه برای نظم کلیلهودمنه، همشهری بودن با فردوسی و ایراندوستی و شاهنامهگراییِ سلجوقیان روم، هم احترام خود را به فردوسی نشان داده و هم به صورتهای مختلف از شاهنامه بهرهمند شده و تأثیر گرفته است. این توجّهات و تأثیرات در هفت بخش تقسیمبندی و بررسی شده است: 1. صفات و تعابیرِ ستاینده و احترامآمیز برای فردوسی و شاهنامه؛ 2. تضمینِ ابیات شاهنامه؛ 3. آوردن عینِ مصراعهای شاهنامه یا با تغییرات اندک بدون اشاره به نام فردوسی؛ 4. تأثّر از مصراعها و بیتهای شاهنامه و سرودن مشابه آنها؛ 5. تعابیر، کنایات و تصاویر شاهنامهای؛ 6. استفاده از مضامین شاهنامه؛ 7. ذکر نام شهریاران و پهلوانان شاهنامه.
قانعی طوسی,کلیله و دمنۀ منظوم,فردوسی,شاهنامه
https://jls.um.ac.ir/article_35018.html
https://jls.um.ac.ir/article_35018_e7649779626e2c7e398e715c81770379.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
کولی در ادبیات فارسی
91
116
FA
ابوالفضل
خطیبی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
abkhatib39@gmail.com
10.22067/jls.v51i1.80527
در این جستار، نخست بر پایۀ گزارشهایی در منابع فارسی و عربی، دربارۀ منشأ کولیها و نامهای گوناگون آنها از جمله لوری، لولی، قرشمال، فیج، زُطّ، سوزمانی، غربتی، قراچی بحث شده و ریشۀ لغوی آنها کاویده شده است. سپس تاریخچهای از ورود کولیها از هند به ایران در زمان بهرام پنجم یا بهرام گور، از پادشاهان نامدار ساسانی تا زمان حاضر به دست داده شده است. در بخش دیگری از این جستار، ضمن بررسی کارها و رفتارهای متفاوت کولیان در نواحی مختلف ایران بر اساس آثار منظوم و منثور فارسی، نظرگاههای مثبت یا منفی نویسندگان و شاعران ایرانی به این گروه اجتماعی نیز مطرح و تحلیل شدهاند.
کولی,لولی,لوری,قرشمال,سوزمانی
https://jls.um.ac.ir/article_35029.html
https://jls.um.ac.ir/article_35029_7e811c013e43613541ee3084b54c5de8.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
پیشنهادی دربارۀ تصحیح و قرائت دو واژه از کارنامۀ اردشیر بابکان بر پایۀ قرینه ای در شاهنامۀ فردوسی
117
128
FA
چنگیز
مولایی
دانشگاه تبریز
cmowlaee@yahoo.com.au
10.22067/jls.v51i1.80530
یکی از نمودهای عینی و تظاهر مادی فرّۀ شاهی در کارنامۀ اردشیر بابکان، تجلّی آن در قالب حیوانی فربه و نیکو است که لفظ دال بر آن در متن کارنامه (فصل 3 بندهای 11، 15-16 و 22-23) به صورت جی ضبط شده است. دربارۀ معنی واژه محققان تقریباً اتفاقنظر دارند و آن را «قوچ» معنی میکنند؛ اما در قرائت آن همداستان نیستند. اغلب پژوهشگران به پیروی از آنتیا آن را به صورت +اجی تصحیح کرده و warrag خواندهاند؛ اما این لفظ در متون پهلوی و در متنهای فارسی در معنی «قوچ» استعمال نشده است. در شاهنامۀ فردوسی به هنگام ذکر اخبار اردشیر بابکان در برابر آن لفظ فارسی «غرم» آمده است که به معنی «قوچ کوهی» است؛ بنابراین به نظر میرسد املای مذکور پهلوی نیز باید لفظی به همین معنی باشد. با توجه به معادل واژۀ مورد بحث در شاهنامه و بر اساس شواهد و قراینی که در متن مقاله ارائه خواهد شد، احتمال میرود که واژۀ مذکور با اسقاط حرف ا که امری معمول در خط پهلوی است، تصحیفی از +جای باشد. املای پیشنهادی اخیر را میتوان rang خواند و «بز کوهی، میش کوهی» معنی کرد. واژه «رنگ» به همین معنی در متون نظم و نثر فارسی، بهویژه در متون قرنهای چهارم و پنجم هجری فراوان به کار رفته است. املای پهلوی غجاغ را که در کارنامه (فصل 9 بند 11) در بیان تجلی آذر فرنبغ به شکل پرنده، استعمال شده است، مصححان و گزارندگان کارنامه و اخیراً فرانتس گرنه در متن ویراستۀ خود xrōs خواندهاند. این قرائت گر چه غیر ممکن نیست، اما چندان متناسب با املای واژه به نظر نمیرسد. واژه را به سهولت میتوان ʾlwh حرفنویسی کرد و āluh خواند که به معنی «عقاب» است و در فارسی نیز به صورت «آلُه» باقیمانده و از ایرانی باستان *ardifya- راستپرواز»، (اوستایی ərəzifiia-، سنسکریت ṛjipyá- ) مشتق شده است.<br />
فرّۀ شاهی,برّه,قوچ,غرم,رنگ,آذر فرنبغ,خروس,آلُه
https://jls.um.ac.ir/article_35038.html
https://jls.um.ac.ir/article_35038_165d8c9dee44746273e266406a433774.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
پیکرکی همسانِ نوزاد
129
132
FA
ژاله
آموزگار
دانشگاه تهران
jalehamouzegar@yahoo.com
10.22067/jls.v51i1.80498
پس از زاده شدن رستم با آن کیفیت خاص که در شاهنامه آمده است، پیکرکی (عروسکی) از نوزاد از پرنیان درست میکنند و بر چهرۀ او نقش ناهید و مهر مینگارند، بر بازوانش اژدهایی تصویر میکنند و به دست او چیزی همانند چنگال شیر میدهند. عروسک را بر سمندی مینشانند و برای زال به زابلستان میفرستند. درست نظیر این پیکرک، بنا بر روایت گرشاسپنامه هنگام زاده شدن سام از پرند درست میکنند و او را بر اسبی مینشانند و به حضور گرشاسب میفرستند. پرسش این است که آیا رساندن خبر زاده شدن نواده بزرگان و بهخصوص پهلوانان الزاماً با فرستادن پیکرک نوزاد صورت میگرفته است؟ چرا در این مورد از نگارگری بهره نمیجستند؟ در این مقاله کوتاه این دو پرسش مهم مطرحشده تا پژوهشگران برای آن پاسخی درخور بیابند.<br />
رستم,پیکرک نوزاد,سام,گرشاسپنامه
https://jls.um.ac.ir/article_35052.html
https://jls.um.ac.ir/article_35052_c58f665b637c80d2df59b01eb2ee94e0.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
بُن بَسِند
133
136
FA
علی اشرف
صادقی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
ali_ashraf_sadeghi@yahoo.com
10.22067/jls.v51i1.80497
بحث بر سر ترکیب «بُن بَسِند» و ریشه و تحوّل آن است. این تعبیر در تفسیر شنقشی در معنای«از بیخ برکنده» به کار رفته است. ریشه و اشتقاق کلمه میگوید که باید از بن wisin باشد به معنی گسستن و نباید چنانکه برخی پنداشتهاند با «گسلیدن» ارتباطی داشته باشد. چیزی شبیه این کلمه در شعر عطار به صورت فعلی «بگسندی» و نیز صورت فعلی دیگری در ترجمۀ قرآن دیگری از کتابخانۀ آستان قدس آمده است. در پایان دو بُن برای این واژه حدس زده شده است: بن ماضی با تبدیل نون دوم به «د» و بن مضارع در معنی مفعولی.
بُن بَسِند,تفسیر شنقشی,بن گسل,بن گسسته
https://jls.um.ac.ir/article_35060.html
https://jls.um.ac.ir/article_35060_6533db0e2229b139cadea669b1d7a356.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
ز مادر نبیرۀ شمیران شهم (فرضیه ای دربارۀ مادر و نیای بهرام گور)
137
165
FA
محمود
حسن آبادی
دانشگاه سیستان و بلوچستان
mahmoud.hassanabadi@yahoo.com
10.22067/jls.v0i0.71048
بهرام پنجم (گور) از خودش به عنوان نبیرۀ شمیران شاه نام میبرد و شمیران نام شناخته ای نیست. برخی منابع غربی و ایرانی از ازدواج یزدگرد، پدر بهرام، با دختری یهودی خبر داده اند. با هدف برانگیختن توجه شاهنامه پژوهان و ایران شناسان، این جستار یافتن پاسخ چند سوال را دنبال کرده است: آیا یزدگرد با دختری یهودی- شوشاندخت- ازدواج کرده و مادر بهرام همین همسر یهودی بوده است؟ شمیران شه که بهرام خود را از سوی مادر، نبیرۀ او دانسته، کیست؟ در این جستار، پس از نگاهی گذرا به منابع و شیوۀ تاریخنگاری در ایران، با استناد به اشارات تاریخی و جغرافیایی، به بررسی پادشاهی یزدگرد و بهرام گور و نظرهای مختلف در باب ازدواج یزدگرد با دختری یهودی و شمیران شاه پرداخته ایم. نتایج تحقیق بر آن است که شمیران مذکور نام شخص نیست، بلکه نام مکانی است کهن که میتواند با ایرانویج اسطورهای منطبق باشد؛ در این صورت شمیران شاه، پادشاه ایرانیان در آن سرزمین سردسیر، یعنی جمشید بوده است. بهرام با اشاره به شمیران شه به عنوان جد مادری، بر ایرانی بودن و قدمت خاندانش تأکید میکند – شاید چون شایستگی اش برای شاهی از سوی بزرگان مورد تردید واقع شده بود- چنان که پیش از آن ایرانی بودنش را از سوی پدر نیز نشان داده بود.
شهرستان های ایران شهر,دارمستتر,تلمود,یزدگرد,بهرام,شوشاندخj,شمیران شاه
https://jls.um.ac.ir/article_35072.html
https://jls.um.ac.ir/article_35072_fd15e023dc8437527f46c2ccb431d922.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
«کک کوهزاد» و «شکاوند کوه» دو داستان از روایتی واحد
167
184
FA
بهزاد
اتونی
0000-0002-9533-6513
دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی ( ره )- بروجرد - ایران
behzad.atooni@abru.ac.ir
10.22067/jls.v0i0.73386
در حماسههای پارسی و در نگاهی کلیتر، همة افسانهها و قصهها، گاهی با داستانهایی روبرو میشویم که ساختاری یکسان دارند و حتّی در بعضی جزئیات نیز یکسان مینمایند. این همانندیها، یا برگرفته از ناخودآگاه جمعی و کهنالگوها است؛ یا به سبب تقلید از یکدیگرند؛ یا به علت اینکه صفتی، جای اسمی را گرفته، تبدیل به دو یا سه روایت گردیدهاند و یا اینکه دو داستان از روایتی واحد بودهاند که با گذر زمان، تشخّص یافته و مستقل شدهاند. داستان «کک کوهزاد» و «رزمنامة شکاوند کوه» که از داستانهای کهن پارسیاند، در حقیقت، روایتی واحد بودهاند که با گذر زمان، بعدها به دو داستان مستقل تبدیل شدهاند. این دو داستان نهتنها در ساختار، بلکه در برخی جزئیات نیز یکسان مینمایند. نگارنده در این جستار سعی بر آن نموده تا به ذکر همانندیِ ساختارِ دو داستان بپردازد و بدین واسطه، یکسان بودنِ اصلِ این دو داستان را و اینکه از روایتی واحد برآمدهاند، اثبات کند.<br />
کک کوهزاد,رزمنامه شکاوند کوه,رستم,بهرونه,کک
https://jls.um.ac.ir/article_35081.html
https://jls.um.ac.ir/article_35081_dbbd75b4c6a5a2bdf0c142ec5a6c2f31.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
جستاری در آنیمای دایه در داستان های عامیانۀ فارسی (با تأکید بر سمکعیّار، ابومسلمنامه و حسینکرد)
185
205
FA
امیرعباس
عزیزی فر
دانشگاه رازی -کرمانشاه
azizifar57@yahoo.com
10.22067/jls.v0i0.68695
همزیستی با یک اصل مؤنث یا مذکر در جسم و جان مرد و زن از دیرباز مورد توجه بوده است؛ اگرچه در برخی موارد این دیدگاه مستور مانده است، اما برخی از پژوهشگران چون یونگ با تعبیر «آنیما» و «آنیموس» از این دو اصل، سعی در مطرح کردن آن در علوم انسانی داشتهاند. در قصّههای عامیانه و متون داستانی کهن، نمودهای این دو اصل در قالب رُمانسها نمایان است. یکی از این جلوههای کهنالگویی، حضور برخی شخصیتهایِ تا حدودی در سایه است که از آن به «دایه» تعبیر میشود. حضور او در مراحل ابتدایی رشد قهرمانان قصّهها و نیز برخی کُنشهای مثبت و منفی از سوی او، بیانگر جلوۀ کهنالگویی آنیمایی وی در ذهن و ضمیر گزارندگان قصّه است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعۀ کتابخانهای به انجام رسیده است. مسئلۀ محوری این است که دایه بهعنوان یک آنیما چه کُنشهای آنیمایی انجام میدهد، نقش محوری او در چه ویژگیای نهفته است و اینکه نقشهای آنیمایی او یکدست و ایستاست یا دو قطبی است. با بررسی این قصّهها نُه نقش از دایه نشان داده شده است که در این میان شش نقش مثبت و سه نقش منفی است؛ ازجمله: تربیت و ترضیع، واسطگی و دلالی، محرم اسرار شاهزاده بودن، کاردانی و چارهگری، شفاعت و پایمردی، کارگزاری شب زفاف، افسونگری، جادوگری و طلسم گذاری، اطلاعرسانی و مدیریت خرابات. از میان این کردارها، تربیت و پرورش بهعنوان آنیمای مثبت بیشترین بسامد و از میان آنیمای منفی، جادوگری و طلسم بیشترین بسامد را داشته است. در بخش ویژگیهای مثبت آنیما، واسطگی و دلالگی، محرم اسرار، کاردانی و چارهگری، شفاعت و پایمردی و کارگزاری شب زفاف همه در ذیل ویژگی «میانجی»گری آنیما قرار میگیرد. ملاک انتخاب داستانها، حضور و نقش دایه در آنهاست. از میان قصّههای عامیانه بلند، قصّههای سمکعیّار، ابومسلمنامه و حسینکرد را به دلیل بلند بودن داستان، تنوع بنمایهها و نیز بسامد بالای حضور دایه در آن گزینش کردهایم.
آنیما,دایه,سمک عیار,ابومسلم نامه,حسین کرد
https://jls.um.ac.ir/article_35092.html
https://jls.um.ac.ir/article_35092_4c43843fc31d83a612ed84aae9171e32.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
فرّخی یا مختاری؟... تکمله، توارد، اقتباس یا انتحال؟ (تحقیق پیرامون هویت سرایندة اصلی شهریارنامه و تعیین کیفیت ارتباط متن اول و دوم)
207
235
FA
فرزاد
قائمی
دانشگاه فردوسی مشهد
farzadghaemi@gmail.com
10.22067/jls.v51i1.80799
شهریارنامه، از حماسههای شاخص فارسی است که با وجود 138 سال تحقیقات، هنوز در موردش ابهامات بنیادین پابرجاست. از انتساب غلط به یک تا چند شاعر مشهور، از حدس سدة ششم تا انتهای صفویه و از فرضیة دو بخش ادامهدار تا دو تحریر کوتاه و بزرگ که تحریر بلند، متن را اول توسّع بخشیده است، جملگی نظریات متفاوت پژوهشگران بودهاند که در این جستار نقد شدهاند. این جستار، برای نخستین بار، اصل چهار نسخة شهریارنامه را بهطور کامل بررسی کرده، کوشیده است، به یکقرن ابهام ناشی از عدم وجود مستندات خاتمه دهد. بنا بر دو دسته شواهد برونمتنی- درونمتنی، روشن شد، سرایندة اصلی شهریارنامه، شاعری به نام فرخی در سدههای نه- ده، یا قبل از آن، در دربار امیری به نام محمود بوده، وقایعی که هنوز روشن نیست، باعث شده، بعد از مرگ فرّخی، اثرش به دست شاعر دیگری برسد که نامش احتمالاً مختاری بوده است. مختاری با کاهش حجم منظومه و تکرار عینی بخشی از ابیات، بخش بیشتری از ابیات را با تغییراتی مختصر یا شدید در سطوح واژگانی، نحوی یا تصویری بازسرایی کرده، ضمن تلخیص متن، اثر فرّخی را عملاً سرقت کرده، به عنوان اثری جدید به خود بازبسته و به فرزند امیر پیشین، به نام مسعود، اهدا کرده است.
شهریارنامه,فرخی,مختاری,نسخه,انتحال,سرقت ادبی
https://jls.um.ac.ir/article_35107.html
https://jls.um.ac.ir/article_35107_efee6f4a3af8dd09ce82984c258f8c90.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
گزارش جَنگ 572م. در شاهنامه و ویژگیهای منبع فردوسی
237
257
FA
فرزین
غفوری
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
ghafouri.farzin@gmail.com
10.22067/jls.v51i1.80502
جنگ 572م. یکی از مهمترین درگیریهای ایران و روم در عصر ساسانی به شمار میرود. تنها گزارش موجود از این جنگ در منابع اوایل دورۀ اسلامی در شاهنامه فردوسی دیده میشود و در آثار مورّخان برجستهای همچون طبری، بلعمی، یعقوبی و... هیچ گزارشی از این جنگ وجود ندارد. همین نکته بهخودیخود اهمیت گزارش شاهنامه را آشکار میسازد، اما مسائل دیگری نیز در این گزارش نهفته است؛ ازجمله اینکه با وجود درست بودن چارچوب کلی گزارش شاهنامه، ابهامهای عجیبی در آن به چشم میخورد؛ بهویژه در زمینه جغرافیای این جنگ. حکیم توس در اوج امانتداری از پیرایش و زدودن ابهامها با توسل به شیوة داستانسرایی خودداری کرده و بهاینترتیب شواهد ارزشمندی از کمّوکیف منبع خود به دست داده است که برای پیشرفت مبحث منابع شاهنامه از اهمیت فراوانی برخوردار است.
شاهنامۀ فردوسی,جنگهای ایران و روم,خسرو انوشیروان,پوستین دوم,جغرافیای تاریخی,الکارنامج فی سیرة انوشروان
https://jls.um.ac.ir/article_35119.html
https://jls.um.ac.ir/article_35119_8ae13b8e4926500241d442aef1f1440d.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
دربارة دو واژة کمیاب شاهنامه (یادگار، سِند)
259
270
FA
اکبر
نحوی
دانشگاه شیراز
akbar.nahvi@yahoo.com
10.22067/jls.v51i1.80531
باآنکه طی چند دهۀ اخیر در شرح دشواریها و رفع مبهمات لغوی شاهنامه کوششهایی شده است، هنوز کم نیستند بیتهایی که مبهماند و یا واژهها و ترکیباتی که معنای دقیق آنها روشن نیست؛ از آن جمله است واژۀ «یادگار» که در بیتی از شاهنامه کاربردی خاص دارد و «سِند» که دست کم سه بار در شاهنامه استعمال شده و به نظر نمیآید که فردوسی در همۀ موارد از این واژه همان معنایی را میخواسته که در فرهنگها ضبط شده است. در این جستار، یادگار را به کمک دو متن کهنسال عربی که در آنها به صورت ایاذکار/ ایادکار به کار رفته است وارسی کرده و نتیجه گرفتهایم که این واژه در آن بیت به معنی طومار است و چنانکه یکی از پژوهندگان نیز یادآور شده در یکی از گویشهای محلی فارس به همین معنی رواج داشته است. سِند نیز در بیت مورد سخن به معنی شخصی است که نسبش را به کسی بازخوانند ولی از نسل او نباشد (فرزند خوانده/ پسرخوانده) و به این معنی در یکی از ترجمههای قدیم قرآن به کار رفته است.
شاهنامه,واژه های شاهنامه,یادگار,یازگار,سند
https://jls.um.ac.ir/article_35137.html
https://jls.um.ac.ir/article_35137_08991e57466c2ddbe59cd9d534dd2626.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
دربارة چند نام و لقب ترکی در شاهنامه
271
283
FA
سیداحمدرضا
قائم مقامی
دانشگاه تهران
qaemmaqami@ut.ac.ir
10.22067/jls.v51i1.80503
جز چند کلمة ترکی اندکشمار، بعضی نامها و لقبهای ترکی نیز در شاهنامة فردوسی هست که گاه در کتاب او دچار تغییر یا تحریف شدهاند. این تغییرها و تحریفها یا کار خود شاعر بوده یا کار منابع او یا کاتبان شاهنامه. ازجمله به سبب همین پنهان شدن نامهای اصلی در پسِ صورتهای تغییریافته یا تحریفشده است که نمیتوان شمار درستی از این کلمات به دست آورد. برای چنین کاری، نخست باید تمامی کلمات و نامهایی را که گمان به غیر ایرانی بودن آنها میرود، احصا کرد و دربارة هر یک جستجویی جداگانه در منابع قدیم یا تحقیقات جدید نمود. اما بعضی از این نامها نیز به صورت درست در شاهنامه ضبطاند و علت پوشیده ماندن اصل آنها نقص تحقیقات بوده است. بعضی را نیز کسانی از روی گمان به فلان و بهمان زبان بازبستهاند. در اینجا از شمار اندکی از این نامها یاد شده و حتیالمقدور کوشش شده که اصل آنها به دست داده شود.
نامشناسی,ریشه شناسی,کلمات دخیل,زبان های ترکی,شاهنامه
https://jls.um.ac.ir/article_35146.html
https://jls.um.ac.ir/article_35146_01c6cb8caed6a8cc66b69c47545c4401.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
افسون درخت میوه در اروپا و ایران
285
294
FA
آنّا
کراسنوولسکا
دانشگاه یاگلونی کراکف
anna.krasnowolska@gmail.com
10.22067/jls.v51i1.80500
در سال 1912 م. یک مردمشناس لهستانی به نام «یان استانیسؤاف بیسترون» مقالهای تحت عنوان «مراسم وادار کردن درختان به زاییدن میوه» چاپ کرد که در آن از جادوگری مخصوص درختان میوه در اروپا و بهویژه لهستان، صحبت میکند. در ادبیات فارسی - چه متون ادبی و چه گزارشهای پژوهشهای میدانی گوشه و کنار ایران، توصیف از مراسم و باورهای عامیانۀ همانند آن یافت میشود؛ بهخصوص مراسم تهدید کردن یک درخت نازا در اروپای شرقی و ایران دقیقاً عین هم هستند، که این خود از ریشهها و زیربنای عقاید مشترک این مراسم آیینی در هر دو منطقه دنیا حکایت میکند.
افسون باروری درختان,ایران,اروپا
https://jls.um.ac.ir/article_35155.html
https://jls.um.ac.ir/article_35155_ca3e98be7efac229b2dff2b67513c6da.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جستارهای نوین ادبی
2783-252X
51
1
2018
04
21
فهرست مقالات چاپ شده در مجلة جستارهای نوین ادبی ( ادبیات و علوم انسانی سابق ) دانشگاه فردوسی مشهد شماره های 1 تا 200
1
130
FA
سید محمّد علی
موسوی
فردوسی مشهد
jll@um.ac.ir
10.22067/jls.v51i1.80535
فهرست مقالات چاپ شده<br /> در مجلّۀادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد(شمارههای 1 تا 200)
فهرست,مقالات,مجلّۀادبیات و علوم انسانی,دانشگاه فردوسی مشهد
https://jls.um.ac.ir/article_35170.html
https://jls.um.ac.ir/article_35170_e15eb4f958079183241f79310ef0585a.pdf