دانشگاه فردوسی مشهدجستارهای نوین ادبی2783-252X47220150121The Armenian Epic (Heroś of Sâson) and Shâhnâmeمشابهاتِ حماسۀ ارمنیِ دلاورانِ ساسون و شاهنامه1413354310.22067/jls.v47i2.29192FAسجاد آیدنلوپیام نور ارومیهJournal Article20131207The most important and well- known epic of Armenian is the legend of Sasonś heroes. This epic has been compiled and written in the 16 th century but it has been told orally since 11th century. This epic is divided into four parts narrating the story of four generations of the heroes of Armenian city, Sason. Comparing tales of this text with Shâhnâme, one can vividly see that there exist minimum twenty- eight similar and common motifs including: 1. Holy water spring 2.experiment of infants intellect 3.test of marriage 4.heroś special horse 5. model of multi-stages 6. protecting armlet 7.gluttony of hero 8.puberty at 15 9.heroine 10.initation of making love by girls 11. ablution in blood 12. Wife`s suicide after her husbands death13.white demon 14.heros special weapon 15. heroes fast development 16. growth of flower out of blood 17. invulnerability of the hero18. the heroes foot going deep into the ground. 19. show of power through handshake 20. illicit coitus 21.luring of the heroes wife into the ones country 22. killing of hero by relatives.23. father and son battle 24. heroes dragon fight to save the lady. 25. heros battle with demon in cave 26. aquatic heroes 27. dreadful cry 28., and drinking the enemies` blood.حماسۀ دلاوران ساسون مهم ترین و معروف ترین اثر حماسیِ ارمنیان است که به رغمِ تأخّرِ زمانِ تدوینِ مکتوب آن (سدۀ شانزدهم میلادی) ظاهراً سابقۀ هزار و صد ساله دارد و چندین سده به صورت شفاهی نقل می شده است. این اثر در چهار بخش به سرگذشت و روایاتِ چهار نسل از پهلوانان شهرِ ارمنیِ ساسون با نامهای ساناسار و باغداسار، مهر، داوید و مهرِ کوچک می پردازد. میان داستانهای این متن و شاهنامۀ فردوسی حدّاقل بیست و هشت بن مایه و مضمونِ مشترک و مشابه دیده می شود که عبارت است از: 1. آب چشمۀ مقدّس 2. آزمایش خردِ کودک 3. آزمون ازدواج 4. اسب مخصوصِ پهلوان 5. الگوی چند خان 6. بازوبندِ محافظ 7. بسیارخواریِ پهلوان 8. پانزده سالگی و بلوغ 9. پهلوان بانو 10. پیشگامی دختر در عشق ورزی 11. تن شویی در خون 12. خودکشیِ همسر پس از مرگ شوهر 13. دیو سپید 14. رزم افزارِ ویژۀ پهلوان 15. رشد سریع پهلوان 16. روییدن گل از خون 17. رویین تنی 18. فرو رفتن پای پهلوان در زمین 19. قدرت نمایی با فشردن دست 20. کام خواهی نامشروع 21. کشاندنِ زن، پهلوان را به سرزمین خویش 22. کشته شدن پهلوان به نیرنگ نزدیکان 23. نبرد پدر و پسر 24. نبرد پهلوان با اژدها و رهانیدنِ دختر 25. نبرد پهلوان با دیو در غار 26. نژاد آبیِ پهلوان 27. نعرۀ سهمناک 28. نوشیدن خون دشمن. به استناد قراینی مانند پیشینۀ طولانیِ نفوذِ نامها و داستانهای شاهنامه ای در ارمنستان و آشنایی ارمنیان با حماسۀ ملّی ایران، ذکر نام دیو سپید در حماسۀ ارمنی، مشابهاتِ جزئیِ داستان داوید و مهر در این حماسه با رستم و سهرابِ شاهنامه و... احتمال دارد برخی از موضوعات و عناصرِ داستانیِ روایات ارمنی در فاصلۀ مرحلۀ تکوین و تدوینِ کتبی آنها از شاهنامه تأثیر پذیرفته باشد.https://jls.um.ac.ir/article_33543_d3fed1a19bba5efa7410163396db4574.pdfدانشگاه فردوسی مشهدجستارهای نوین ادبی2783-252X47220150121Comparison of Houshang Myth in the Shahnameh and Khodaynameh Based on Hypertextuality of Genetteمقایسۀ اسطورۀ هوشنگ در شاهنامه و خدای نامه ها بر اساس فزون متنیت ژنت43643356010.22067/jls.v47i2.28528FAحامد صافیفردوسی مشهدفرزاد قائمیدانشگاه فردوسی مشهدمه دخت پورخالقی چترودیدانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20131122Houshang, second mythical king of Iran, is introduced as Pishdad in historical texts. He had the most important duties such as collecting water in ponds, ordering to hunt wild animals, clothes making, carpeting using animal's Skin, and encouraging people to agriculture. Arabic historical texts are written in the early Islamic centuries narrating the stories of Persian kings. They were derived from Khodaynameh and then translated. Ferdowsi in Shahnameh has introduced Houshang as the second Persian king and has written on his actions. The analysis and comparison with other narratives based on the hypertextuality not only reveals the origins of these texts, but also shows the differences in narrative texts representing the fact that the texts have used Various versions of Khodaynameh.source of Ferdowsi and tha'alibi was not a common and work of tha'alibi is hypertext that history of tabari is its hypotext.داستان هوشنگ در شاهنامۀ فردوسی و تواریخ عربی روایت شده است؛ تواریخی چون غررالسیر ثعالبی، آثارالباقیۀ بیرونی، البدء و التاریخ مقدسی و تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء حمزۀ اصفهانی که همگی به استفاده از خدای نامه ها و سیرالملوک ها در تدوین تاریخ پادشاهان ایران اذعان کرده اند. بنابراین این متون تنها بخش های بازماندۀ خدای نامه ها را در بر دارند. مقایسۀ روایات شاهنامۀ فردوسی با این تواریخ می تواند ابهامات موجود دربارۀ نوع ارتباط شاهنامه با خدای نامه ها را برطرف کند. فزون متنیت ژنت رویکردی است که به ارتباط متون و میزان برگرفتگی یکی از دیگری می پردازد. مفهوم گشتار در این نوع رابطه تغییراتی است که در متن ب نسبت به متن الف روی می دهد. تقسیم روایت هوشنگ در متون مورد نظر به گزاره ها و پیرفت ها و تحلیل آن ها بر مبنای فزون متنیت ژنت نشان دهندۀ آن است که ارتباط روایت هوشنگ در شاهنامه با روایت این پادشاه پیشدادی در خدای نامه ها از نوع جایگشت شعرسازی است. جایگشت سبکی نیز در روایت شاهنامه تأثیرگذار بوده است.https://jls.um.ac.ir/article_33560_b955b6ccca848cdd506ab00235eb1b5d.pdfدانشگاه فردوسی مشهدجستارهای نوین ادبی2783-252X47220150121Criticism of Epic Language in Ibn Hessam Khusfis Khavarannameنقد زبان حماسی در خاوراننامة ابنحسام خوسفی65883357910.22067/jls.v47i2.19718FAاصغر شهبازیدانشگاه یزدمهدی ملک ثابتدانشگاه یزدJournal Article20130220In this type of criticism, the main elements that a critic takes into consideration are rhythm and rhyme, vocabulary, syntax and word order, and forms of imagination. In the standard epic language, i.e. Shahname, all these elements help the typical literary epic and recall thought epical contents, but in some epic works after Ferdowsi, it is seen that the main epical elements have been separated from context and have made the epic language oscillate and even have made it similar to lyric language. In order to find out this issue, we decided to review the main elements of epic language in a secondary epic, i.e. Ibn Hessam Khusfis Khavaranname. In this review, it has been specified that the poet has been nearly successful in using most elements of epic language including side rhymes, epic vocabulary, syntax and a fluent epic language, although unreal imaginary content has influenced the poet's work, and as a result non-epic vocabulary and combinations have been imposed on him, and this fact has kept his language away from the sound standard epic language.نقد زبان حماسی در راستای تحقیقات مربوط به نقد نوعی (نقد بر اساس اصول و شاخصهای انواع ادبی) است. در نقد زبان حماسی، چگونگی به کار رفتن زبان در نوع ادبی حماسه بررسی میشود، بر این اساس که بین نوع ادبی حماسه و زبان به کار رفته در آن، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و نوع حماسی، زبان حماسی را میطلبد. در همین خصوص، «نقد زبان حماسی در خاوراننامه» موضوعی است که طیّ آن شاخصهای اصلی زبان حماسی (وزن و قافیه، واژگان و ترکیبات، نحو کلام، صورخیال و محتوا) در خاوراننامه مورد بررسی قرار گرفته است. به این ترتیب که با ملاک قراردادن بخشی از این منظومه (به عنوان حجم نمونه، بر اساس الگوهای نقد زبان شعر، بهویژه الگوهای فرمالیستی) به بررسی زبان حماسی در این اثر پرداخته شده است. در این بررسی مشخص شده است که اولاً شاعر در برخی از سطوح زبان حماسی، ازجمله واژگان و نحو متأثّر از زبان فردوسی است؛ ثانیاً نوع حماسه ( دینی) و عوامل مربوط به سبک دوره و فردی سبب شدهاند که زبان حماسی در این منظومه از وحدت و یکپارچگی زبان حماسی معیار برخوردار نباشد. این مقاله و نتایج آن میتواند برای کسانی که میخواهند از چگونگی زبان حماسی و تحول آن در یکی از حماسههای دینی پس از فردوسی مطلع شوند، سودمند واقع شود.https://jls.um.ac.ir/article_33579_8bc9ef7929cfdfa8f632a997538843b7.pdfدانشگاه فردوسی مشهدجستارهای نوین ادبی2783-252X47220150121Ferdowsi and the Modern Discourse of Iran (Shahname and its Role in Establishment of Iranian Identity in Contemporary Period)فردوسی و گفتمان مدرن ایرانی (شاهنامۀ فردوسی و نقش آن در تکوین هویت ملی ایرانیان در دورۀ معاصر)891173359810.22067/jls.v47i2.41889FAعیسی امن خانیدانشگاه گلستانمنا علی مددیدانشگاه گنبد کاووسJournal Article20141201When the army of Iran was defeated by Russian army, Iranians began to know the western culture and thoughts and so the pre modern discourse was replacedby the modern discourse. The result of this revolution was ignorance of normal rules of past and important people. In this period some diplomatic and literary rules were rejected, and some famous poets as Sadi and Molavi were credited too. Just Ferdowsi and his work, Shahname, in despite of the discrepancies with modern discourse, were glorified. The most important reason of this glorification is establishment of a national and modern government that nationalism was making is steady. And Pahlavies (the father and son) were supporting. A national government needed somfondations such as the same history, language and country. These are the elements of a national system seen mostly in Shahname than the other works. So in this period Ferdowsi and his Shahname were glorified.با شکست سپاه ایران از سپاه روس باب آشنایی ایرانیان با غرب گشوده می شود و گفتمان مدرن (تجدد) به جای گفتمان پیشامدرن (سنت) می نشیند. نتیجۀ این دگرگونی طرد بسیاری از هنجارهای رایج گذشته و نفی بسیاری از بزرگان پیشین است. نه تنها هنجارهای سیاسی (نابرابری انسان ها و ...) و ادبی (لزوم وزن و قافیه و ...) طرد می شوند، بلکه به بسیاری از شاعران نام آشنا (سعدی، مولوی و ...) نیز روی خوشی نشان داده نمی-شود. تنها استثنا فردوسی و اثر او شاهنامه است که علی رغم تناقضاتش با هنجارهای گفتمان مدرن تجلیل می-شود. اصلی ترین دلیل این بزرگداشت ـ که اوج آن را در برگزاری کنگرۀ هزارۀ فردوسی می بینیم ـ شکل-گیری دولت مدرن ملی (دولت ـ ملت) و ایدئولوژی ناسیونالیسم به عنوان ایدئولوژی تثبیت کنندۀ دولت ملی مدرن در عصر مشروطه و به خصوص حکومت پهلوی (پدر و پسر) است. تشکیل دولت ملی ـ که هم روشنفکران مشروطه و هم پهلوی ها به دنبال آن بودند ـ نیاز به زمینه هایی چون تاریخ، زبان و سرزمین مشترک (عناصر اصلی ملت سازی) داشت؛ عناصری که بسیاری از آن ها در شاهنامۀ فردوسی بیش از هر اثر دیگری انعکاس پیدا کرده است؛ دلیل نکوداشت فردوسی را باید در همین مسئله جستجو کرد.https://jls.um.ac.ir/article_33598_b9389f9aeb3a6afeebf4bc332185bc05.pdfدانشگاه فردوسی مشهدجستارهای نوین ادبی2783-252X47220150121Analyzing Nezami’s Methods in Characterizing Khosrow, Bahram, and Alexanderبررسی شیوههای شخصیّتپردازی نظامی گنجوی با تکیه بر سه شخصیّت خسرو، بهرام و اسکندر1191463361510.22067/jls.v47i2.19616FAاسما حسینی مقدمدانشگاه فردوسی مشهدمریم صالحی نیادانشگاه فردوسی مشهدمحمّد جواد مهدویدانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20130218Nezami’s narratives-in-verse are of high importance for their monumental and eminent characters. This study intends to analyze the methods applied by Nezami while characterization. Accordingly, three of his fictional characters are chosen to be studied, including: Khosrow, Bahram and Alexander who are all alike in the case of being kings. According to this study which has applied descriptive and statistical methods, it is shown that Nezami, unlike the many classic story-tellers, has utilized the indirect presentation much more than the direct definition and his own methods of characterization has a direct correlation with the temper and moods of his characters. Nezami had a constant progress in the field of characterization and his most perfect characterization can be found in Sharafname.منظومههای داستانی نظامی از حیث وجود شخصیّتهای قوی و ماندگار برجستگی قابل توجّهی دارند. هدف این پژوهش بررسی شیوههایی است که نظامی در شخصیّتپردازی به کار گرفته است. بدین منظور سه تن از شخصیّتهای داستانی او (خسرو، بهرام و اسکندر) که در مقام شهریاری نقطة اشتراک دارند، انتخاب شدهاند. این پژوهش که به دو روش توصیفی و آماری انجام گرفته، نشان میدهد که نظامی بر خلاف بسیاری از داستانپردازان کلاسیک از روش نمایش غیرمستقیم بیشتر از تعریف مستقیم بهره برده است و روشهای مورد استفادة او در پرداخت شخصیّتها با خلق و خوی شخصیّت و موضوع داستان رابطة مستقیم دارد. نظامی در کار خود روند رو به پیشرفتی داشته و کاملترین الگوی شخصیّتپردازی را در منظومة شرفنامه نشان داده است.https://jls.um.ac.ir/article_33615_0009a1f9c9138475928fa3d2996ab3b7.pdfدانشگاه فردوسی مشهدجستارهای نوین ادبی2783-252X47220150121Iran and Iranian Image in Chardin’s Travel Book with Respeet to his Clichés and Stereotypesتصویر ایران و ایرانی در سفرنامۀ ژان شاردن تأملی در انگاره آفرینی و کلیشه ها در ذهنیت سفرنامه نویس1471703363210.22067/jls.v47i2.18888FAفرزانه علوی زادهدانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20130122The image of a notion in the literary works is considered as one of the most productive areas in comparative literature. In five steps, this paper examines the Chardin’s Travel book and his vision of the Iranian culture and identity relqted to Safavid period: In the first part, we discuss the conception of the Other and express the discrepancy between two reality orders and two spaces. Next step includes the efforts of becoming the same with the Other, obligations of a traveler among other nations and understanding identity through the use of the comparison. Our focus in the third step is on the lexical analysis including adjectivising. In the following step, we examine the creation of the Clichés and stereotypes and also the adjustment, verification and enhancement of traveler’s subjective assumptions made when faced with the reality, relating text to its socio-historical contexts. And in the last step, we consider the descriptions of the certain aspects of reality and show how some of the stereotypes dominate others. Finally, we conclude that the image of Iran and Iranian’s identity in Chardin’s narration is influenced by both the reality, his insights, his subjective assumptions, and the socio-historical context at a particular historical period.تأمل در تلقی خاص ملتی نسبت به ملت دیگر و تصویرهایی که هر ملت از دیگری در آثار خود ارائه می دهد، یکی از حوزه های مهم و پرثمر ادبیات تطبیقی است. موضوع این مقاله بررسی سفرنامة ژان شاردن جهانگرد فرانسوی و چشم اندازی است که وی از ایران عهد صفوی به تصویر می کشد. این مقاله در پنج سطح به خوانش روایت شاردن از فرهنگ و هویت ایرانی پرداخته است: در سطح نخست، خوانش متن با توجه به تضاد و تقابل شناخت شناسانه میان دو هویت «من» و «دیگری» و میان دو موقعیت «شرق» و «غرب» صورت گرفته است. سطح دوم شامل بررسی مسئلة یکسان انگاری «خود» با هویت «دیگری»، سازش پذیری یک جهانگرد و الزاماتی است که وی در میان ملت «دیگر» ناگزیر باید به آن ها تن دهد. در این سطح همچنین قیاس به مثابة یکی از راه های درک هویت «خود» مورد تحلیل قرار گرفته است. کانون توجه سطح سوم، ساختارهای زبانی و توصیفات متن است. نحوة خوانش روایت شاردن در سطح چهارم، تأکید بر مفهوم انگاره آفرینی و خلق کلیشه ها در ذهنیت سفرنامه نویس است. مبنای تأمل این سطح مسئلة تعدیل، تأیید و یا تشدید پیش فرض های ذهنی جهانگرد در جریان مواجه شدن با واقعیت ها و البته با در نظر گرفتن چارچوب گفتمانی و نظام های کلان برونمتنی است. توصیف برش های خاصی از واقعیت های پیرامون در روایت شاردن، غلبة انگارههایی مشخص بر سایر انگاره ها و بازسازی هویت «دیگری» به سطح پنجم محول شده است. در نهایت نشان داده شده که آنچه در روایت شاردن از ایران و ایرانی منعکس شده، تلفیقی از واقعیت های بیرونی، نحوة بینش جهانگرد و پیش فرض های ذهنی او و در سطح کلان تأثیرات تاریخی، فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیکی یا تمایلات سلطه جویانة اروپاییان در یک مقطع تاریخی مشخص است.https://jls.um.ac.ir/article_33632_56e0d25f5117a6fc718a9c09bab1c35d.pdf