تحلیل کهن‌الگوی جمشیدکُشی در شاهنامه با تأکید بر داستان جمشید و کی‌خسرو

نوع مقاله : مقالۀ پژوهشی

نویسنده

استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

چکیده

کهن‌الگوی جمشیدکشی در شاهنامه به شکل‌های گوناگون خود را نشان می‌دهد. چرایی پدیدار شدنِ این کهن‌الگو در داستان جمشید و چگونگیِ پیش‌گیری از آن از سوی کی‌خسرو، مسألۀ اصلی این پژوهش است. داده‌های متنی به‌تفصیل از نیکی و خویشکاری مثبت جمشید یاد کرده، ازاین‌رو به شیوۀ تحلیلی-توصیفی، مسألۀ ناسپاسی او مورد پرسش قرار گرفته و رد شده است. کی‌خسرو پیش از آن‌که با ناسپاسی و فریب‌‌خوردگی مردمان رو به رو شود و تخت شاهی از دستش به در رود با گمانه‌زنیِ درست دربارۀ آیندۀ تیره و تار، تاجِ شاهی را به لهراسب وامی‌گذارد. اگرچه خاندان زال و پهلوانان و بزرگان با او هم‌رأی نیستند، اما با سخنان خردمندانه، آنان را نسبت به وضع خطیر خود و کشور آگاه می‌کند. کی‌خسرو با به انجام رساندن خویشکاری‌های خود که آبادی کشور و از میان برداشتن افراسیاب اهریمنی است، از سرِ خردمندی و رازدانی درمی‌یابد که دیگر بایسته است با کناره‌گیری از قدرت از بروز فاجعۀ جمشیدکُشی که آسیب جدی به کشور می‌رساند جلوگیری کند. ازاین‌رو هدف این پژوهش توضیح مسأله‌ای است که در ناخودآگاه جمعی تباری حضور داشته و گاه‌به‌گاه کشور را دچار پریشانی می‌کرده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Investigating the Archetype of Killing Jamshid in Shahnameh according to the Story of Kei Khosrow and Jamshid

نویسنده [English]

  • Mokhtar Ebrahimi
Assistant Professor of Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
چکیده [English]

The archetype of the killing Jamshid has been represented in different forms in Shahnameh. The main focus of the study is that reason this archetype appears in the story of Jamshid and how Kei Khosrow prevents it. Textual analyses have revealed the good and positive characteristic features of Jamshid; therefore, his ingratitude was studied analytically and descriptively and disapproved. Before Kei Khosrow confronts with the ingratitude and deceived people and lose throne, he ponders upon the dark future and leaves throne for Lohrasb. Although clan of Zal and other champions do not agree with him, he informs them about the serious situation of the country and himself with his own wise speech. After Kei Khosrow completed his duties and conquering Afrasiab, he decided to leave the throne to prevent killing Jamshid that leads country to serious damages. The goal of this study was explicating the issue which exists in the subconscious of society and occasionally disturbs the country. Consequently, the appearance of Zahak, killing Jamshid, and the bad condition of the country and Iranian people reveal the presence of the archetype pf killing Jamshid, because this archetype has this opportunity to exist in the era of Jamshid.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Shahnameh
  • Mythology
  • Archetype
  • Kei Khosrow
  • Killing Jamshid
آذر فرنبغ و آذرباد. (1388). کتاب پنجم دینکرد. ترجمه و تعلیقات ژاله آموزگار و احمد تفضلی. تهران: معین.
. (1392). کتاب ششم دینکرد. ترجمۀ فرشته آهنگری. تهران: صبا.
ابرامز، ای. اچ. (1386). فرهنگوارۀ اصطلاحات ادبی. ترجمه سیامک بابایی. تهران: جنگل.
ابراهیمی، مختار. (1389). گونههای ادب. اهواز: معتبر.
اسماعیل‌پور، ابوالقاسم. (1393). اسطوره بیان نمادین. تهران: سروش.
. (1397). نقد ادبی با رویکرد اسطورهشناختی. تهران: خاموش.
الیاده، میرچا. (1394). آیینها و نمادهای تشرّف. ترجمۀ مانی صالحی علامه. تهران: نیلوفر.
. (1378). اسطورۀ بازگشت جاودانه. ترجمۀ بهرام سرکاراتی. تهران: قطره.
اوستا. (1379). گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه. تهران: مروارید.
اوشیدری، جهانگیر. (1378). دانشنامۀ مزدیسنا. تهران: مرکز.
اونس، ریچارد. (1351). گفت‌وشنودی با یونگ. ترجمۀ برادران رفیعی. مشهد: صحافیان.
بریان، پی یر. (1379). تاریخ امپراتوری هخامنشیان. ترجمۀ مهدی سمسار. تهران: زریاب.
بیرلین، ج. ف. (1386). اسطورههای موازی. ترجمۀ عباس مخبر. تهران: مرکز.
بویس، مری؛ ویلیامز، آلن؛ کرین بروک، فیلیپ جی؛ هیلنز، جان. (1388). جستاری در فلسفۀ زرتشتی (مجموعه مقالات). ترجمۀ سعید زارع، سعیدرضا منتظری و نیلوفر‌السادت نواب. قم: دانشگاه ادیان و مذاهب.
جنیدی، فریدون. (1396). داستان ایران. تهران: بلخ.
رویانی، وحید؛ اشتری، حمیده. (1394). «اعمال نامقدس در شاهنامه فردوسی». کنفرانس بینالمللی ادبیات و پژوهشهای تطبیقی در آن. گلستان، گرگان: مؤسسه فرهنگی نسیم موعود.
ســرکـاراتـی، بـهـمن. (1393). سایههای شکار شده. تهران: طهوری.
شـمـیـسـا، سـیـروس. (1396). شاهِ نامهها. تهران: هرمس.
فـردوسـی، ابـوالقـاسم. (1389). شاهنامه. به‌کوشش جلال خالقی‌مطلق. تهران: مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی.
فــریـــزر، جــیــمــز. (1392). شاخۀ زرین. ترجمۀ کاظم فیروزمند. تهران: آگاه.
کزازی، میر جلال‌الدین. (1392). نامه باستان. تهران: سمت.
کـمـپــبــل، جــوزف. (1398). قهرمان هزارچهره. ترجمۀ شادی خسرو پناه. مشهد: گل آفتاب.
کـــورت، آمِـــلــــی. (1389). هخامنشیان. ترجمۀ مرتضی ثاقب فر. تهران: ققنوس.
مهر، فرهنگ. (1374). دیدی نو از دینی کهن. تهران: جام.
مولایی، چنگیز. (1384). راهنمای زبان فارسی باستان. تهران: مهرنامگ.
موله، ماریان. (1395). آیین، اسطوره و کیهانشناسی در ایران باستان. تهران: نگاه معاصر.
یونگ، کارل گوستاو. (1353). مکتب روانشناسی تحلیلی. ترجمۀ احمد اردوبادی. شیراز: دانشگاه پهلوی.
. (1368). چهار صورت مثالی. ترجمۀ پروین فرامرزی. مشهد: آستان قدس.
. (1379). روح و زندگی. ترجمۀ لطیف صدقیانی. تهران: جامی.
CAPTCHA Image