%0 Journal Article %T سـتیـز تـفسـیـری با روایـات ملـی و حمـاسـی ایـرانی %J جستارهای نوین ادبی %I دانشگاه فردوسی مشهد %Z 2783-252X %A مجرّد, مجتبی %D 2021 %\ 08/23/2021 %V 54 %N 2 %P 109-121 %! سـتیـز تـفسـیـری با روایـات ملـی و حمـاسـی ایـرانی %K تفسیر قرآن %K لهو الحدیث %K شاهنامه %K رستم و اسفندیار %R 10.22067/jls.2021.68823.1044 %X یکی از مهم‌ترین کارکردهای روایات و حماسه‌های ملی، هویت‌بخشی است. نهادهای قدرت به‌مثابۀ گردانندگان نظام اجتماعی همواره در پی کسب مشروعیت بوده‌اند. هویت ملی، مذهب، باورهای ایدئولوژیک و استفاده از خرد جمعی از مهم‌ترین عناصر مشروعیت‌بخش به شمار می‌آید. گاهی این عناصر با یکدیگر در تعارض قرار می‌گیرند و نهاد قدرت مجبور می‌شود یک یا چند عنصر را برجسته و عناصر دیگر را کم‌رنگ یا بی‌رنگ کند. در تاریخ فرهنگی ایران می‌توان نمودهای گوناگون این تعارض‌ها را به نظاره نشست. در این مقاله برآنیم تا نشان دهیم چگونه نهادهای غیر ایرانی قدرت، برای مشروعیت‌بخشیدن به خود، کوشیده‌اند تا عناصر هویتی ایرانی را با ساخت و تثبیت پاره‌ای تفسیرهای دینی ناروا و ناسازگار سست کنند. این تلاش‌ها به‌تدریج میراثی از تفسیرهای نادرست را بر جای نهاده که سبب پیدایش نزاع‌ها و درگیری‌های هویتی شده است. ما می‌کوشیم با بررسی یکی از شأن نزول‌های آیۀ 6 سورۀ لقمان- که با عنوان «لهو الحدیث» مشهور است- نشان دهیم که چگونه نهادهای غیر ایرانی قدرت کوشیده‌اند روایات حماسی و قومی ایرانی را با تفسیرهای ناروا سست سازند و از این فرصت برای بسط قدرت خود سودجویی کنند. %U https://jls.um.ac.ir/article_40453_ef4cef81e7b74818e01924663a91f4bb.pdf