فرزندنامه؛ به‌مثابۀ یک ژانر

نوع مقاله : مقالۀ پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور- ایران

2 دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بیرجند

چکیده

یکی از نمونه‌های جهانی، پربسامد و تکرارشوندۀ کلان‌ژانرِ ادبیات تعلیمی، اندرز و تعلیم والدین به فرزندان است که در مباحث نوع‌شناسی در پژوهش‌های ادبیات فارسی- شاید در ادبیات جهان- به‌صورت آکادمیک به آن توجّه نشده است. در این جستار تلاش شده است به روش کمّی و توصیفی، پس از بررسیِ نمونه‌های پرتکرار و کهن فرزندنامه، شاخصه‌های برون‌متنی (عنوان، انگیزۀ ‌تألیف، تقدیمیه، باب‌بندی و پیشینۀ اثر) و درون‌مایه‌ایِ ‌آن (مقدمۀ عاطفی، نگرش ویژه به پسران، نگران از به کارنبستن اندرزها، تأکید در به کاربستن اندرزها، تجربه‎های والدین، تفاخر به خود و اجداد، بیان خاطرات دوران کودکیِ نویسنده، بیان سنّت ‌اندرزگویی، سادگی و اختصار) ترسیم‌ شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان‌ می‌دهد که فرزندنامه‌نویسان‌، در کل، با هدف تعلیم مباحثی چون پزشکی، موسیقی، علوم‌ غریبه، علوم‌ ادبی، دین، مباحث ‌اعتقادی، حکمت‌ عملی (برنامه‌ای برای تهذیب اخلاق فردی، خانوادگی و سیاست یا همان شیوۀ درست زندگی) برای فرزندان خود (چه حقیقی و چه خیالی) کتاب یا رساله می‌نوشتند. از طرفی، با توجّه به بسامد بالای مباحث اندرزی و شیوۀ خاص بلاغی که صرفاً متوجّه متون اندرزی است، می‌توان فرزندنامه‌ را ژانری سیّال در گونۀ اندرزنامه‌ها نیز به شمارآورد که ساختار و محتوایی مشخص دارد و متناسب با فرهنگ و مقتضیات زمان و انتظارات مخاطبان، دچار تغییرات می‌شود. آنچه در تشخیص فرزندنامه از سایر اندرزنامه‌ها اهمیت دارد این است که آفرینندۀ اثر، به‌صراحت بیان کند که نامه یا کتاب را برای فرزند می‌نویسد و در سراسر متن، نشانه‌هایی از حضور فرزند و خطاب به او وجود داشته ‌باشد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Farzandnameh as a Genre

نویسندگان [English]

  • Saba Jalili Jashn-Abaadi 1
  • Sayyed Mahdi Rahimi 2
1 Department of Language and Literature Persian Faculty of Literature and Humanities, University of Payame-Noor, Iran
2 Department of Language and Literature Persian, Faculty of Literature and Humanities, University of Birjand, Birjand, Iran
چکیده [English]

Farzandnameh (letter to children) is one of the most frequent and universal instances in the didactic literature which has focused on how parents teach children ethical rules and advise them. Although it is a kind of recurring subspecies of the genre, it has not been academically addressed in typological discussions in literary research in Persian and perhaps in world literature. In this search, parent-child interaction in the letter-writings was analyzed quantitatively and descriptively, examining the most frequent cases including the in-text features (the title, author’s motivation, dedication, chaptering, and text history) and the out-of-text features (emotional introduction, special attention towards boys, being worried about not applying advice, emphasis on applying advice, parents' experiences, being selfish and pride in the ancestors, expressing the writer's childhood memories, simplicity and conciseness). The results of this study show that the authors of letter to children, in general, aim to teach topics such as medicine, music, alien sciences, literary sciences, religion, ideological arguments, and practical wisdom (a program to refine personal morality, family, and politics or the true form of life), so they had written their books or treatises for their children (whether real or imaginary). Moreover, due to the high frequency of counseling topics and the special rhetorical style, letter to children can also be considered as a lived genre in the form of counseling writings that has a specific structure and content and is appropriate to the culture and requirements of the time and audience expectations. What is important in distinguishing a letter to children from other counseling letters is that the creator of the work clearly states that he is writing the letter or book for the children and that there are signs of the child being and preset’s advisement.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Farzandnameh
  • Letters to Children
  • Didactic Literature
  • Andarznameh
  • Literary Genre
 قرآن کریم‌.
نهج‌البلاغه. (1380). ترجمۀسیدجعفرشهیدی. تهران: علمی‌وفرهنگی.
آبرامز، مایرهوارد. (1386). فرهنگ‌وارۀ اصطلاحات‌ادبی. ترجمۀسیامک‌بابایی. تهران: جنگل.
ابن‌جوزی. (1412ق). لفته ‌الکبد الی ‌نصیحه الولد. تحقیق اشرف‎بن‎عبدالمقصود. مصر: مکتبة الامام‎البخاری.
ابن‌طاووس، علی‌بن‌موسی. (1388). کشف‌ المحجه لِثمره المهجه. قم: بوستان‌کتاب.
ابوالقاسمی، محسن. (1380). «یسن پنجاه‎وسوم». مجلّۀفرهنگ. ش 37 و 38. صص 1-24.
احمدجام. (1347). مفتاح‌ النّجات. تهران: بنیادفرهنگ‌ایران.
احمدی، بابک. (1370). ساختار تأویل‌ متن. ج‌یک. تهران: مرکز.
اخوینی‌بخاری، ابوبکر. (1344). هدایه‌ المتعلّمین ‌فی‌ الّطب. مشهد: دانشگاه‌مشهد.
ارزانی، محمداکبر. (1380). میزان‌ الطّب. تصحیح هادی‌نصیری. قم: ‌سماء.
ارسطو. (1377). اخلاق ‌نیکوماخوس. ترجمۀ محمدحسن‌لطفی. تهران: طرح‌نو.
اسلامی ‌ندوشن، محمدعلی. (1397). نامه‌به‌فرزند. تهران: سبزه.
اصفهانی. (1209ق.). هادی‌ المضلین‌ و زاد المتّقین. مشهد: کتابخانۀ آستان‌قدس. ش 8/10679. [نسخه‌خطی].
امام‌شوشتری، محمدعلی (مترجم). (1348). عهداردشیر. پژوهندۀعربی: احسان‌عباس. تهران: انجمن‌آثارملی.
 بسمل‌شیرازی. (1263ق.). تحفه‌ السّفر لنورالبصر. مشهد: کتابخانۀ آستان‌قدس. ش 23012.[نسخه‌خطی].
پژمان‌بختیاری، حسین. (1347). اندرز یک مادر. تهران: ادارۀ کل نگارش وزارت فرهنگ‌وهنر.
پورداوود، ابراهیم. (1307). ادبیات ‌مزدیسنایشت‌ها. ج‌یک. بمبئی: انجمن‌ زرتشتیان ‎ایرانی.
تراویک، پاکر. (1373). تاریخ‌ادبیات‌جهان. ترجمۀعرب‌علی رضایی. ج‌اول. تهران: فرزان.
تودوروف، تزوتان. (1387). مفهوم‌ادبیات‌وچندجستاردیگر. ترجمۀشهپرراد. تهران: قطره.
تویسرکانی، حسین‌علی. (1387). نجاه‌ المؤمنین. ‌تصحیح ‎رحیم ‎قاسمی. قم: بوستان‌کتاب.
جامی، عبدالرّحمن. (1366). بهارستان. تصحیح اسماعیل ‎حاکمی. تهران: اطلاعات.
------------. (1337). مثنویهفت‌ اورنگ. تصحیح‌ مدرس‌گیلانی. تهران: سعدی.
جلیلی‌جشن‌آبادی، صبا. (1399). بررسیِ فرزندنامه‌ها در ادبیات فارسی-از آغاز فارسیِ دری تا نهضت‌ مشروطه-با رویکرد نقد بلاغی. رسالۀ دکتری زبان‎وادبیات ‌فارسی. دانشگا‌ه‌‌بیرجند.
جوزا، ابوتراب‌بن‌حسن. (بی‌تا). حسینیّه. مشهد: کتابخانۀ الهیات. ش 1531.[نسخه‌خطی].
جوهری‌همدانی. (بی‌تا). اسطرلاب. تهران: کتابخانۀملک. ش 2/3125. [نسخه‌خطی]. تاریخ‌کتابت قرن 11ق.
حسینی‌اصفهانی. (1216ق.). مصباح‌العلاج. تهران: کتابخانۀمجلس. ش 6953. [نسخه‌خطی].
حیران‌اصفهانی. (1280ق.). همیان. تهران: کتابخانۀمجلس. ش 85845. [نسخه‌خطی].
خانی، فاطمه. (1389). تحقیق و تصحیح مثنوی‌های کاتبی ترشیزی. پایان‌نامۀ کارشناسی ‌ارشد. دانشگاه‌ قم.
خاقانی، افضل‌الدّین. (1382). دیوان. تصحیح ‎ضیاءالدّین ‎سجادی. تهران: زوّار.
خمینی، روح‌الله. (1378). صحیفۀ امام. تهران: مؤسّسۀ‎ تنظیم ‎و نشر آثار امام‌ خمینی.
دارِم، محمود. (1381). «انواع ادبی». مجلّۀ پژوهش‌نامۀ علوم‌ انسانی. ش 33. صص 95-76.
درایتی، مصطفی (گردآورنده). (1390). فنخا. تهران: سازمان‌ اسناد و کتابخانۀ ملی‌ جمهوری‌ اسلامی ‌ایران.
دوبرو، هِدِر. (1389). ژانر. ترجمۀ فرزانه ‌طاهری. تهران: مرکز.
دهلوی، صفی‌الدّین. (819ق.). دستور المبتدی. تهران: کتابخانۀ ملی. ش 7417-5 [نسخه‌خطی].
دیّانی، محمدعلی؛ مدرسی، صبورا. (1394). فرزندنامه. ساری: روش‌روشن.
رازشیرازی. (1387). نورًعلی‌نور. شیراز: دریای ‌نور.
رستگارفسایی، منصور. (1380). انواع‌شعرفارسی. تهران: سخن.
رزمجو، حسین. (1370). انواع ادبی و آثار آن در ادب ‌فارسی. مشهد: آستان‌قدس.
زرقانی، مهدی. (1390). بوطیقایکلاسیک. تهران: سخن.
زرقانی، سیدمهدی؛ زرقانی، سیدجواد. (1396). «رویکرد ژانری در مطالعات تاریخ ادبی». نامۀ فرهنگستان. دورۀ 16. ش 2. پیاپی 62. صص 36-56.
زرقانی، سیدمهدی؛ قربان‌صباغ، محمودرضا. (1395). نظریۀژانر. تهران: هرمس.
زمانی، رضا. (1396). نامه‌ای‌به‌فرزندم. تهران: کمیسیون ملّی یونسکو–ایران.
رفعت‌خان. (1325ق.). نصایحپدرانه. تهران: کتابخانۀ مجلس. ش 11511 [نسخه‌خطی].
سعدی، مصلح‌الدّین. (1396). کلیات. تهران: نیک‌فرجام.
سوربهاری، (1060ق.). کشف‌اللغات و الإصطلاحات. مشهد: کتابخانۀ آستان‌قدس. شa 375. [نسخه‌خطی].
شبانکاره‌ای، محمد. (1376). مجمع‌الأنساب. تهران: امیرکبیر.
شفیعیون، سعید. (1389). «سراپا؛ یکی از انواع ادبی غریب فارسی». جستارهای ادبی. ش 17. صص 147- 174.
 شمیسا، سیروس. (1383). نقد ادبی. تهران: فردوس.
صفا، ذبیح‌الله. (1390). حماسه‌سرایی در ایران. تهران: فردوس.
طالبوف (تبریزی)، عبدالرحیم. (1311). کتاب ‌احمد. اسلامبول: اختر.
 .(1324). مسائل‌الحیات. تفلیس: غیرت.
عمارتی‌مقدم، داوود. (1390). «نقش ‌موقعیت در شکل‌گیری ‌ژانر». نقدادبی. س 4. ش 15. صص 87- 111.
عنصرالمعالی، کیکاووس. (1312). قابوس‌نامه. تصحیح ‌سعید نفیسی. تهران: مجلس.
عنقا، جلال‌الدّین. (1357). انوار قلوب ‌‌سالکین. بی‌جا: مکتب‌ طریقت اویسی‌ شاه‌ مقصودی.
فرای، نورتروپ. (1377). تحلیل‌نقد. ترجمۀ صالح‌ حسینی. تهران: نیلوفر.
فیّاض. (بی‌تا). آغاز و انجام. تهران: کتابخانۀ مجلس. ش 17/1109 [نسخه‌خطی].
کاشانی، فتح‌علی‌خان. (1311). گلشن‌ صبا. تهران: مهر.
کاظمی، محمد. (بی‌تا). قاسمیه. مشهد: کتابخانۀ آستان‌قدس. ش 1001. [نسخه‌خطی].
کرمانی، محمدکریم. (1288ق.). تنبیه‌ الأُدبا فی‌ علم‌ الإملاء. تهران: کتابخانۀ‌ مجلس. ش 18415 ض[نسخه‌خطی].
کمیلی، مختار. (1397). «خواب‌نامه به‌مثابه یک‌ژانر». پژوهش‌های ادبی. س 15. ش 59. صص 114-87.
کنکوهی. (1203ق). ریاض ‌العمل‌ الجدید. مشهد: کتاب‌خانه ‌آستان‌قدس. ش 31543.[نسخه‌خطی].
گرّوسی، حسن‌علی. (1366). پندنامۀ یحیویه. تهران: نقره.
محمدامین‌قاجار. (1309ق). آداب‌ القمار. تهران: کتابخانۀ ملی. ش 1291.[نسخه‌خطی].
محمدی‌اشیانی، محمدرضا. (1392). تصحیح‌ توحیدنامه. پایان‌نامۀ کارشناسی‌ ارشد. دانشگاه‌قم.
مشتری‌خراسانی. (1305ق). نصایح‌. مشهد: کتابخانۀ آستان‌قدس. ش 19173.[نسخه‌خطی].
مَلَطیوی، محمدغازی. (1383). روضه‌ العقول. تصحیح ‌جلیل ‌نظری. تهران: دانشگاه ‌آزاد اسلامی.
مؤتمن، زین‌العابدین. (1364). شعر و ادب ‌فارسی. تهران: زرّین.
نزاری‌قهستانی. (1371). دیوان، تصحیح مظاهر مصفا. تهران: علمی.
نظام‌الملک‌، حسن‌بن‌علی. (ف485ق). دستور الوزرا. مشهد: کتابخانۀ آستان‌قدس. ش 3504.[نسخه‌خطی].
نظامی‌عروضی، احمدبن‌عمر. (1327). چهارمقاله. تهران: ارمغان.
نعمت‌الله‌ولی، نورالدّین. (1392). مجمع‌ الرّسایل. تهران: علمی.
نوری‌اسفندیاری، عباس‌قلی. (1281ق). تحفۀمسعودیه. تهران: کتابخانۀ مجلس. ش 572. [نسخه‌خطی].
واعظ‌زاده، عباس و دیگران. (1393). «تأمّلی‌درنظریۀانواع‎درادبیات‌فارسی». نقد ادبی. س‌7. ش 28. صص 76-108.
وراوینی، سعدالدّین. (1380). مرزبان‌نامه. به‌ کوشش خلیل‌ خطیب‌رهبر. تهران: صفی‌علی‌شاه.
وفا، حسین‌قلی. (ف1322ق). وصایا. قم: مرکز احیاء. ش 1321.[نسخه‌خطی].
همایی، جلال‌الدّین. (1382). فنون بلاغت و صناعات ادبی. تهران: هما.
Clay, w. Andrew. (2013). The Encyclopedia of Ancient History II/ Attic Nights/from: booksc.xyz/book/62690375/6067c5.
Croce, Benedetto. (1909). Aesthetic as Science of expression and general Linguistics, Trance. Douglas Ainslie B.A. (OXON), (Retrieved from: www.b‑ok.cc/book. Latest Update in 25 january 2020).
Cuthbertson, B.C. (1980). "Advice in Post-Loyalist Nova Scotia: Richard John Uniacke to his son Norman". Acadiensis, Vol. 9, No. 2 (SPRING/PRINTEMPS 1980), pp. 78-91.
Janson, Tore. (1964). Latin Prose Prefaces: Studies in Literary Conventions. Stockholm:Almqvist&Wiksell, (from: www.academia.edu/533421/Latin).
Lamond, Walker, (2016), Rules for My Unborn Son. pub: Atlantic.
Lawson, Dorie McCullough. (2004). Posterity: Letters of Great Americans to Their Children, Pub: anchor.
Lemoine, Fannie. J. (1991). "Parental Gifts: Father—Son Dedications and Dialogues in Roman Didactic Literature", Illinois Classical Studies, Vol. 16, No. 1/2 (SPRING/FALL 1991), pp. 337-366. Published.By: University of Illinois Press.
Osborne, Francis. (1896). Advice to a Son, London: Strand.
Prioreschi, Plinio. (2001). A History of Medicine Roman Medicine, Vol: III, Omaha: Horatius Press. Thomas Robinson, Sixth edition.
[Ptah-Hotep]. (1912). Instruction of Ptah-Hutep, Tr. Battiscombe Gunn, London: John Murray, Albemarle Street.
Reeve, Eleanor. (2016). Cato the Censor and the Creation of a Paternal Paradigm, A thesis submitted for the degree of Doctor of Philosophy, University College, Oxford.
Sussman, Lewis. A. (1978). The Elder Seneca, Publisher: Brill, (https://brill.com/view/book).
CAPTCHA Image