چرخیات

نوع مقاله : مقالۀ پژوهشی

نویسنده

دانشگاه اصفهان

چکیده

«چرخیات» نوعِ ادبی ناشناخته ­ای در تاریخ ادبیات فارسی است.با آنکه در تمام دوره ­های شعر فارسی(از آغاز تا پایان دورة قاجار)نمونه ­هایی از چرخیات می­توان یافت؛امّا به سبب آنکه تا قرن نهم، نام مشخصی بر آن ننهاده ‌اند­، ناشناخته مانده است. چرخیات شعری است، در قالب قصیده که شاعر،چرخ (=آسمان) و ستارگان و بروج فلکی را توصیف می­کند و گاه با نیروی خیال، به معراج می­رود (= معراج الخیال) تا مدحِ ممدوح را از زبان چرخ و آنچه در آن است، بیان کند. در این مقاله برای نخستین بار، چرخیاتی از معروف­ترین شاعران زبان فارسی، از لابه­لای دیوان ­ها و تذکره ­ها استخراج شده است تا به این پرسش­ها پاسخ داده شود که نخستین نمونة چرخیات،از چه زمانی پدید آمده است و سابقة کاربرد این نام، برای این نوع شعر از کجاست؟ موضوع و محتوای چرخیات چیست و مخاطب آن کیست؟ چرخیات در سیر تاریخی خود، چه دگرگونی ­هایی را پذیرفته است و مناسبات متون در این نوع شعر، چگونه است؟ آیا چرخیات در ساختار سنّتی قصیده ­های مدحی و صرفاً در تشبیب قصیده ­ها، نمودار شده یا در دوره­ های بعد، کلّیت شعر را فرا گرفته است و به صورت نوع ادبی مستقلّی در شعر فارسی نمایان شده است؟

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Charkhiyt

نویسنده [English]

  • Ali Akbar Ahmadi Darani
Isfahan University
چکیده [English]

Extended Abstract

Introduction

One of the most significant tokens for distinguishing the literary genres is the ancestors’ attempt for nomenclature of their own opuses or others. Some of these terms have been explicitly applied in chronicles, memoirs, and Divans, implying the author’s awareness of this literary genre that functions as a continuous or discrete criterion for the modern scholars’ discernment. Although “Charkhiyt” or “Falakiyt” is not well-known literary genre, it can be defined as a genre used in composition of the literary Persian works by some poets whose names are cited in the chronicles and memoirs synchronically and diachronically. Hence, the purpose of this article is to introduce “Charkhiyt” as an independent literary genre in the history of Persian poetry.

Discussion

The poet’s ultimate goal in creating Charkhiyt is encomium and description. The Charkhiyt has not only composed when the sunset and stars rise concurrently, but also this genre is created by an opening stanza on rising of the sun although the stars have no manifestation as the sun rise. The poets have usually described the stars, the signs of the zodiac, and the constellations. Typically, the target addressee is the “praised” individuals, often authorities and politicians of that time. From the 8th century onwards, concerning the popularity of religious poetry, Ali ibn abi Talib (P.B.U.H) along with some Shi’ite Imams are the “praised” ones. Concisely speaking, all the Charkhiyt can be subsumed under three structures:
1) The poet commences his poem by describing the night (sometimes morning), the moon, the stars, the signs of the zodiac, and the constellations, then he proceeds to eulogy. In this structure, the poet is sometimes detached by a couplet of lyricism, which indicates that he has consciously passed through the antecedent in describing the heavens and the stars (to epitomize) and paid homage to the “praised”.
2) In this structure, the poet’s description of the heaven, the moon, the stars, the signs of the zodiac, and constellations are not led to lyricism, like panegyric odes. Therefore, no distinction is made between lyricism, epitome, the main body of the ode, and the prayer of confirmation and conditional proposition as it was usual; however, the poet ascends the heaven with his imagination. The poet’s description of the constellations, firmament and what he quotes from the parlance of the stars in the eulogy of the “praised” is extended throughout the ode, and the independent literary type manifests better its Charkhiyt in this structure, namely, the totality of the opus entails the description of the firmament and the poet’s imaginary ascension.
3) The poet, with the power of fancy, solely ascends the heaven within confines of the lyricism of the ode, and traverses the signs of the zodiac one by one. At times, there is no explicit mention of ascension to the heavens, but it describes the signs of the zodiac, the stars. Likewise, its purpose, like the previous structure, is to describe the heaven, the spheres, the stars and the signs of the zodiac, expressing the encomium of the “praised” usual in common parlance till reaching the culmination in the heavens, then rendering the stanza of epitome and getting access to the eulogy which constitutes the main body of the ode. Since the 8th century, poets have employed the constellations to describe the status of Ali (P.B.U.H) and the Shi’ite Imams. What leads to the creation of such content in Charkhiyt is the dual connection that the poets found between Ali bin Abi Talib (P.B.U.H) and his  ascension generalized to all Shi’iteImams: 1) Mentioning Ali ibn Abi Talib’s ascension has paved the ground for creation of such content; 2) Ali’s mounting the Holy Prophet’s shoulders (P.B.U.H) to demolish the idols along with the conquest of Mecca were interpreted as Ali’s ascension by the poets who have heard or read such narrations.

Results

Chronologically, Charkhiyt is just a description of firmament, the signs of the zodiac, and stars depicted in the lyricism of odes. Then, from the 5th century in another structure, the poet with the power of thought and fancy ascends the heaven in the lyricism of ode, sometimes the ascension encompasses the entire ode, representing Charkhiyt as an independent literary genre. Accuracy in the texts that clearly favored the name of Charkhiyt between the 9th and the 11th century indicates that the predecessors made no distinction in nomenclature between the structures developed in parallel mode, especially since the 7th century onwards, because they were all called by the name of Charkhiyt. From the 8th century, the poets of eulogy have had an opportunity to express their views in Shi’ite circles in various cities, leading to the selection of Charkhiyt to publicize their ideas and beliefs so that the greatest number of Charkhiyt composed are about Ali bin Abi Talib (P.B.U.H) and the Shi’ite  Imams. Let it remain unsaid that Nizam Astrabadi has composed the most of Charkhiyt among all Persian poets. The particular attention to the poetry of Abu al-Mafakhr Razi in the eulogy of Ali bin Musa al-Reza (P.B.U.H) is also one of the manifestations of the extension of religious poetry welcomed by the poets during eight centuries.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Literary genre
  • Charkhiyt
  • Falakiyt
  • Imaginary ascension of the Heaven
  • Nizam Astarabadi
آذری اسفراینی، حمزة‌ بن علی. (1389).دیوان. تحقیق و تصحیح محسن کیانی- سیّدعباس رستاخیز. تهران: کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
ابن حسام، محمّد بن حسام‌الدّین.(1366). دیوان. به اهتمام احمد احمدی بیرجندی- محمّدتقی سالک. مشهد: انتشارات ادارة کل حجّ و اوقاف و امور خیریۀ استان خراسان.
ابوهلال عسکری.(1989).دیوان المعانی. بی‌جا: دارالاضواء.
احمدی دارانی، علی‌اکبر.(1396). «شعر فتح».نقد ادبی. س10. ش 39. ص13-60.
ادیب صابر، صابر بن اسماعیل.(بی‌تا).دیوان. به تصحیح و اهتمام محمّدعلی ناصح. تهران: مؤسسة مطبوعات علمی.
امامی هروی، محمّد بن ابی‌بکر.(1394).دیوان. به کوشش عصمت خوئینی. تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب.
انوری، محمّد بن محمد.(1372).دیوان. به اهتمام محمّدتقی مدرّس رضوی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
اوحدی بلیانی، تقی‌الدّین محمّدبن محمّد.(1389).عرفات العاشقین و عرصات العارفین. تصحیح ذبیح‌الله صاحبکاری و آمنه فخر احمد. تهران: میراث مکتوب و کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
بداؤنی، عبدالقادر بن ملوکشاه.(1868).منتخب التواریخ. به تصحیح احمدعلی صاحب. کلکته: کالج پریس.
بدر شروانی. (1397).دیوان. تحقیق و تصحیح فاطمه مجیدی.تهران: کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
بسحاق اطعمه، احمدبن حلّاج.(1392). کلّیات. تصحیح منصور رستگار فسایی. تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب.
بشری، جواد.(1388). «دیوان سرایندگان قدیم در دستنویسی تازه از خلاصة الأشعار».آینة پژوهش. دورة دوّم. شمارۀ 120. ص 2-31.
بهار، محمّدتقی. (1394). دیوان. به اهتمام چهرزاد بهار. تهران: انتشارات توس.
پورجوادی، نصرالله.(1393).زبان حال در عرفان و ادبیات فارسی. تهران: فرهنگ نشر نو با همکاری نشر آسیم.
تأثیر تبریزی، میرزا محسن.(1373).دیوان. تصحیح امین‌پاشا اجلالی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
تجلّی شیرازی، علیرضا بن حسین.(1372). «معراج الخیال». [تصحیح] محسن ناجی نصرآبادی.مجموعه رسائل فارسی. دفتر سوّم. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی. ص 136-152.
تونی، موالی.(1396).دیوان. تحقیق و تصحیح سیدرضا صداقت‌حسینی و حسین قوامی. تهران: کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و ادارة کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خراسان جنوبی.
ثعالبی، عبدالملک بن محمّد.(1983). یتیمة الدهر فی محاسن اهل العصر. شرح و تحقیق مفید محمد قمیحه. بیروت دارالکتب العلمیه.
جنگ قصاید و غز‌ل‌های همانند فارسی یا مجمع القصاید و الغزلیات. نسخة خطّی. محفوظ در کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران. به شمارة 9596.
حُصری، ابراهیم بن علی.(1953). زهرالآداب و ثمر الألباب. عارضه بمخطوطات القاهره و حققه و ضبطه و وضع فهارسه علی محمد البجاوی. بی‌جا. دار احیاء الکتب العربیه.
خواجوی کرمانی، محمود‌ بن علی. (1369).دیوان. به تصحیح احمد سهیلی خوانساری. تهران: انتشارات پاژنگ.
خواندمیر، غیاث‌الدّین بن همام‌الدّین. (1333).حبیب السیر فی اخبار افراد بشر. تهران: انتشارات کتابخانة خیّام.
دانش‌پژوه، محمّدتقی. (1364).فهرست نسخه‌های خطّی کتابخانة مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران. جلد هفدهم. تهران: مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
درایتی، مصطفی. (1389). فهرست دست‌نوشتهای ایران (دنا). تهران: کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
درایتی، مصطفی. (1391).فهرستگان نسخه‌های خطّی ایران(فنخا).تهران: سازمان اسناد و کتابخانة ملّی جمهوری اسلامی ایران.
دولتشاه، دولتشاه بن بختیشاه.(1382).تذکرة الشّعراء. به اهتمام و تصحیح ادوارد براون. تهران: انتشارات اساطیر.
ذوالفقار شروانی، حسین‌بن علی. (1934).دیوان. ویرایش و مقدمه ادوارد ادواردز. لندن:PRINTED BY ORDER OF THE TRUSTEES.
رستاخیز، عباس. (1391). «اشعار بازیافته از میرحاج هروی متخلّص به اُنسی».پیام بهارستان. دورة2. سال5. شمارة18. ص201- 230.
رشید وطواط، محمّد بن محمّد. (1339). دیوان. با مقدمه و مقابله و تصحیح سعید نفیسی. تهران: کتابخانة بارانی.
زرقانی، مهدی و جواد زرقانی. (1396). «رویکرد ژانری در مطالعات تاریخ ادبی».نامة فرهنگستان. دورة شانزدهم. شمارة 2. شمارة مسلسل62. ص 36- 56.
سام میرزای صفوی. (1384).تذکرة تحفة سامی. تصحیح و تحشیة رکن‌الدّین همایون‌فرّخ. تهران: انتشارات اساطیر.
سفینۀ بولونیا. (1393). به کوشش ایرج افشار، محمّد افشین‌وفایی و شهریار شاهین‌دژی. تهران: سخن.
سلیمی تونی، حسن بن سلیمان. (1390).دیوان. به کوشش عباس رستاخیز. با مقدمة حسن عاطفی. تهران: کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
سیف اسفرنگی. (1396).دیوان. تصحیح انتقادی فرزاد جعفری. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
شانی تکلّو، وجیه‌الدّین نسف آقا.(1390). دیوان. تصحیح امیربانو کریمی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
شروانی، عبدالّلطیف.‌(1374).رسالة حلّ ما ینحل. به کوشش آیةالله حسن‌زادة آملی. میراث اسلامی ایران. به کوشش رسول جعفریان. قم: کتابخانة حضرت آیةالله مرعشی نجفی. ص 19-72.
شروانی، عبدالّلطیف. (1390).حلّ ما ینحل: شرحی مستوفی بر قصیدة نونیّة ابوالمفاخر رازی. مقدمه تصحیح و تعلیقات فاطمه کوپا. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
شکفته، صغری بانو.(1384). شرح احوال و آثار فارسی امیرعلیشیر نوایی متخلّص به فانی. اسلام‌آباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان.
صبا، فتحعلی‌بن محمد.(1341). دیوان. مصحّح محمّدعلی نجاتی. تهران: انتشارات اقبال.
صفا، ذبیح‌الله.(1373).تاریخ ادبیات در ایران. تهران: انتشارات فردوس.
عبید زاکانی.(1999). کلیات. به اهتمام محمّدجعفر محجوب. نیویورک: Bibliotheca Persica Press.
عوفی، محمّدبن محمّد. (1361).لباب الألباب. به سعی و اهتمام ادوارد براون. تهران: کتابفروشی فخر رازی.
فاخوری، حنا.(1396).تاریخ ادبیات زبان عربی. ترجمة عبدالمحمّد آیتی. تهران: انتشارات توس.
فخرالزمانی، عبدالنّبی بن خلف.(1392).طراز الأخبار. مقدمه و تصحیح و تعلیقات سیدکمال حاج‌سیدجوادی. تهران: فرهنگستان هنر و پژوهشکدة هنر.
فرید احول.(1381). دیوان. به اهتمام و تصحیح محسن کیانی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
فلکی شروانی، نجم‌الدّین محمّد.(1345).دیوان. به اهتمام و تصحیح و تحشیة طاهری شهاب. تهران: کتابخانة ابن سینا.
کمال‌الدّین اسماعیل، اسماعیل‌ بن محمّد(1348).دیوان. به اهتمام حسین بحرالعلومی. تهران: انتشارات کتابفروشی دهخدا.
کوفی، محمّد بن سلیمان.(1412).مناقب الإمام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب. قم: مجمع إحیاء الثقافة الاسلامیة.
لطف‌الله نیشابوری.(1390).دیوان (چاپ عکسی). به کوشش رسول جعفریان. تهران: کتابخانه. موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
مجیرالدّین بیلقانی. (1358).دیوان. تصحیح و تعلیق محمّد آبادی. تبریز: مؤسسة تاریخ و فرهنگ ایران.
محمّد بن یغمور (1395).سفینة ترمد. به کوشش امید سروری. تهران: انتشارات دکتر محمود افشار با همکاری انتشارات سخن.
مسعود سعد سلمان.(1364).دیوان. به اهتمام مهدی نوریان. اصفهان: انتشارات کمال.
مظاهری، جمشید و شهلا حاج‌طالبی. (1392). «تجلّی شیرازی (شرح احوال و معرفی آثار او)». آینۀ میراث. سال یازدهم. شمارۀ اوّل. پیاپی52. ص 261- 281.
میرخواند، محمّد بن خاوندشاه.(1380).تاریخ روضة الصّفا. تصحیح و تحشیة جمشید کیانفر. تهران: انتشارات اساطیر.
مؤتمن، زین‌العابدین.(1364).شعر و ادب فارسی. تهران: انتشارات زرّین.
ناصر بخارایی، ناصر.(1353).دیوان. به کوشش مهدی درخشان. تهران: بنیاد نیکوکاری نوریانی.
نظام استرآبادی.(1391).دیوان. تحقیق و تصحیح شایسته ابراهیمی و مرضیه بیک‌وردی‌لو. تهران: کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
واصفی، محمود بن عبدالجلیل. (1350). بدایع الوقایع. تصحیح الکساندر بلدروف. تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
واله اصفهانی، محمّدیوسف بن حسین. (1372).خلد برین. [به] کوشش میرهاشم محدّث. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار.
هلالی جغتایی، بدرالدّین. (1375). دیوان. تصحیح و مقدمه سعید نفیسی، تهران: انتشارات سنایی.
CAPTCHA Image